از از جمالالدین عبدالرزاق اصفهانی غزل 132
1. از تو بکبوسه همی درخواهم
بده ایدوست که دیگر خواهم
1. از تو بکبوسه همی درخواهم
بده ایدوست که دیگر خواهم
1. تاکی این فریاد از دست دلم
نیست زین فریاد کردن حاصلم
1. ساعتی از عشق تو بی غم نیم
بیغم و اندوه تو یکدم نیم
1. وای من از دست دل کو نیست در فرمان من
عاقبت هم بر سر دل رفت خواهد جان من
1. لحظه آن سنبل از گل وا فکن
واتشی در پیر و در برنا فکن
1. خون شد زفرقت تو دل مهربان من
بربست رخت از غم هجر تو جان من
1. برو ای یار دلارام برو
برو ای یار گلندام برو
1. سخن بی غرض از من بشنو
بر دشمن مشو ایدوست مشو
1. ای زگرد ماه مشگ آویخته
وی بگرد لاله عنبر پیخته
1. دلم بستان و آنگه عشوه میده
چنین خواهم زهی نامهربان زه
1. رخ برون از پس نقاب مده
بیش ازین شرم آفتاب مده
1. عشق تو و محنتی ز سر تازه
در شهر فکنده باز آوازه