من از جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی غزل 120
1. من ز جهان دوست ترا داشتم
از تو جفا چشم کجا داشتم
...
بی از جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی غزل 121
1. بی عارض گلرنگ تو ما خسته خاریم
نا خورده می وصل تو در رنج خماریم
...
برداشتیم از جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی غزل 122
1. برداشتیم دل ز امیدی که داشتیم
بر برنداشتیم ز تخمی که کاشتیم
...
بی از جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی غزل 123
1. بی تو چونان زغم هجر تو می بگدازم
که بگوشی نرسد صعب ترین آوازم
...
آن از جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی غزل 124
1. آن چیست که من از تو و عشق تو ندیدم
وان چیست که در هجر تو از تو نشنیدم
...
دست از جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی غزل 125
1. دست در دامن فلان زده‌ایم
پشت پا بر همه جهان زده‌ایم
...
خشمت از جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی غزل 126
1. خشمت آمد که من ترا گفتم
که ترا عاشقم خطا گفتم
...
خود از جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی غزل 127
1. خود بخود خواستم اینعشق علی الله چکنم
محنت من ز من آمد گله زانمه چکنم
...
یا از جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی غزل 128
1. یا ز چشمت جفا بیاموزم
یا لبت را وفا بیاموزم
...
از از جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی غزل 129
1. از روی چو خورشیدت هرگه که براندیشم
یکذره بود کمتر چون از قمر اندیشم
...
هر از جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی غزل 130
1. هر جور که من ز یار می بینم
از نامه روزگار می بینم
...
روز از جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی غزل 131
1. روز و شب در هجر او غم میخورم
وانده آن روی خرم میخورم
...