صحیحترین حدیثی که راویان مجالسِ دین و مُحدِّثانِ مدارسِ یقین املا کنند حمدِ دانائیست که کلماتِ تامّۀ جامعه بر زبان مُعْجِزْبیان حبیب خود گذرانیده و آن را تالیِ کلام کامل و خطابِ شامل خود گردانیده و به نقل ثِقَةٍ بَعْدَ ثِقَةٍ به گوش محرومان از سعادت صحبت وی رسانیده و به نور علم به آن و عمل به مُوجِب علم از ظلماتِ ضلالتِ شان رهانیده. وَصَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَأصْحَابِهِ وَسَلَّمَ نَقَلَةِ عُلُوْمِهِ وَحَفَظَةِ آدَابِهِ. ,
امّا بعد: ,
این «چهل کلمه» ایست از آن کلمات که سهولتِ فهم و حفظ را به نظم فارسی ترجمه کرده می آید، امیدواری آن را که ناظمِ مترجم امروز در شرط «مَنْ حَفِظَ عَلٰی أُمَّتِی أَرْبَعِیْنَ حَدِیْثًا یَنْتَفَعُوْنَ بِهِ» داخل شود و فردا به سعادت جزاءِ «بَعَثَهُ اللهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَقِیْهاً عَالِماً» واصل گردد. وَمِنَ اللهِ مُکَوِّنِ الْکَوْنِ، ألْعِصْمَةُ وَالْعَوْنُ. ,
قَالَ النَّبِیُّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ: ,
1 هر کسی را لقب مکن مؤمن گرچه از سعی جان و تن کاهد
2 تا نخواهد برادر خود را آنچه از بهر خویشتن خواهد
1 هر که در حبّ و بُغض و منع و عطا نبودش دل بغیر حق مایل
2 نقدِ ایمان خویش را یابد بر مَحَکّ قبولِ حق کامل
1 مُسْلِم آنکس بُوَد به قَول رسول گرچه عامی بُوَد وَ گر عالِم
2 که بهر جا بُوَد مسلمانی باشد از قول و فعل او سالم
1 بذل کن مال و خوی نیکو وزر راه ایمان اگر همی پویی
2 زانکه در هیچ مؤمنی با هم نشود جمع بُخل و بدخویی
1 آدمی را ز پیری افزاید هر زمان در بنای عمر خَلَل
2 لیک در وی جوان شود دو صفت حرص بر جمع مال و طول اَمَل
1 به تو نعمت ز دست هر که رسد نِه به میدان شکر گویی پای
2 کی به شکر خدا قیام کند تارکِ شکرِ بندگان خدای
1 رحم کن رحم، زانکه بر رخ تو درِ رحمت جز از تو نگشاید
2 تا تو بر دیگران نبخشایی أَرْحَمُ الرَّاحِمِین نبخشاید
1 هدفِ لعنتِ خدای آمد دُنییُ و هرچه هست در دنییٰ
2 غیرِ ذکرِ خدا که صاحب ذکر در دو عالم به رحمت است اُولیٰ
1 گرچه هست آفتابِ رحمتِ حق شاملِ ذرّه ذرّۀ عالَم
2 باد از آن دور بندۀ دینار باد از آن دور بندۀ درهم