مرد را هرچه بگذرد به از جامی رسالهٔ اربعین 13
1. مرد را هرچه بگذرد به زبان
عیب باشد ورای آن کردن
1. مرد را هرچه بگذرد به زبان
عیب باشد ورای آن کردن
1. ای شده مَحْرَمِ مجالس، پس
راز هر مجلسی امانت تست
1. هر که در مشورت امین تو شد
گرچه باشد امان روی زمین
1. سودت اگر بایدت ز مایۀ خویش
دست بخشش گشای و بخشایش
1. نکشد بهرِ مال دنیا رنج
هر که خواهد کمال بهرۀ دِین
1. صاحب حرص را از خوان کرم
فیض احسان نمی رسد هرگز
1. ای کمر بسته کسب روزی را
صبح خیزی دلیل فیروزیست
1. نیکبخت آنکسی که می نَبَرد
رشک بر نیک بختیِ دگران
1. کَی به نعمت کسی شود دل گرم
چون ز منّت کنند دم سردی
1. مرد را بس همین گنه که قدم
از مقرّ امان نهد بیرون
1. چند گیری به مجلس واعظ
پای منبر پیِ گرفتنِ پند
1. ای که پرسی که بهترین کس کیست
گویم از قولِ بهترینِ کسان