1 آیین جهان طبل جفا کوفتن است خایسک بلا بر سر ما کوفتن است
2 این کشتن و این کشته شدن مردان راست کانجا که زنست رقص و پا کوفتن است
1 ای خواجه به خط بد دلی سیر مکن خوبی را بیبرکت و بیخیر مکن
2 کاری کهپساز سه سال همعهدی و صدق با من کردی بس است با غیر مکن
1 مخلوق جهان به گرگ مانند درست با قادر عاجزند و بر عاجز چست
2 سستند به گیرودار چون باشی سخت سختند به کارزار چون باشی سست
1 تا حجهٔ دین محمد از خاک برفت از خاک خروش ما بر افلاک برفت
2 تاریخ وفاتش این چنین است که: وی پاک آمد و پاک زیست هم پاک برفت
1 ارباب که صنعت وجاهت فن اوست خون فقرا تمام بر گردن اوست
2 طاوس بهشت است به صورت لیکن ابلیس نهفته زیر پیراهن اوست
1 عمری بسپردیم به کام دگران ما در تشویش و قوم در خواب گران
2 القصه وطن را به دو چشم نگران رفتیم و سپردیم به هنگامهگران
1 زان نرگس نیم مست مستم کردی زان قامت افراشته پستم کردی
2 گویندکه بت همی شکست ابراهیم ای ابراهیم بتپرستم کردی
1 چون شمع بسی رشتهٔ جان سوختهایم آتش به دل سوخته افروختهایم
2 صد دامن از اشگ دیده اندوختهایم یک سوز ز پروانه نیاموختهایم
1 من برگ گلم باغ شبستان من است وآنبلبل خوشلهجه غزلخوان مناست
2 نوباوهٔ شب که شبنمش میخوانند هر صبح به نیمبوسه مهمان من است
1 از پیش و پس حیات بر خیره مپوی دم را بنگر ز آمده و رفته مگوی
2 آن را که گذشته است بیهوده میاب وآن را که نیامده است بیهوده مجوی