ما درس صداقت و صفا از ملکالشعرا بهار رباعی 759
1. ما درس صداقت و صفا میخوانیم
آیین محبت و وفا میدانیم
...
1. ما درس صداقت و صفا میخوانیم
آیین محبت و وفا میدانیم
...
1. برخیز که خود را ز غم آزاده کنیم
تا کی طلب روزی ننهاده کنیم
...
1. گر مدحی از ابنای بشر می گوبم
نه چون دگران به طمع زر میگویم
...
1. تن چیست؟ مرکبی ز چندین معدن
پرگشته ز میراث نیاکان کهن
...
1. رفتم بر توپ تا بکوبم دشمن
فریاد برآورد که ای وای به من
...
1. عمری بسپردیم به کام دگران
ما در تشویش و قوم در خواب گران
...
1. چشم فلک است بر ستمگر نگران
بیدار شود ظالم ازین خواب گران
...
1. یک روی چو آیینه مبادا انسان
کاخر شکند ز جلوهٔ روی خسان
...
1. بر درگه خود پلنگ دربان کردن
بر گلهٔ خویش گرگ چوپان کردن
...
1. قلبم به حدیثی که شنیدی مشکن
عهدم به خطایی که ندیدی مشکن
...
1. ای خواجه به خط بد دلی سیر مکن
خوبی را بیبرکت و بیخیر مکن
...
1. سردار به شه گفت سپاهی از من
امضای اوامر و نواهی از من
...