من برگ گلم باغ شبستان از ملکالشعرا بهار رباعی 723
1. من برگ گلم باغ شبستان من است
وآنبلبل خوشلهجه غزلخوان مناست
...
1. من برگ گلم باغ شبستان من است
وآنبلبل خوشلهجه غزلخوان مناست
...
1. خوش باش که گیتی نه برای من و تست
وین کار برون ز ماجرای من و تست
...
1. ادوارد براون فاضل ایراندوست
کش فکر نکو قول نکو فعل نکوست
...
1. ارباب که صنعت وجاهت فن اوست
خون فقرا تمام بر گردن اوست
...
1. برخاست خروس صبح برخیز ای دوست
ز انگور بگیر خون و ده در رگ و پوست
...
1. در ماتمت ایملک، مُلک خون بگریست
وز سوز تو در افق فلک خون بگریست
...
1. این قلب که محزونتر از او پیدا نیست
وین چشم که پرخونتر از او پیدا نیست
...
1. افسوس که صاحب نفسی پیدا نیست
فریاد، که فریادرسی پیدا نیست
...
1. چون خطه طوس را پس پشت بهشت
در خطهٔ بجنورد دل این بیت نوشت
...
1. تا حجهٔ دین محمد از خاک برفت
از خاک خروش ما بر افلاک برفت
...
1. چون آینه نورخیز گشتی، احنست
چون اره به خلق تیز گشتی احسنت
...
1. زین مردم دلسیاه، رخ دارم زرد
بیدردی خلق دردم افزود بهدرد
...