دارد چمن ز رونق فصل بهار از طغرل احراری غزل 215
1. دارد چمن ز رونق فصل بهار رنگ
هر برگ گل گرفته مگر از هزار رنگ؟!
...
1. دارد چمن ز رونق فصل بهار رنگ
هر برگ گل گرفته مگر از هزار رنگ؟!
...
1. اگر خرامی به سوی چمن بدین نیرنگ
به پیش روی تو گل میرود ز رنگ به رنگ
...
1. حافظت از چشم بد بادا خداوند تعال
باد یارب نخل قدت در محل اعتدال!
...
1. مرا شوریست بر سر از غم دل
نمیدانم کنون بیش و کم دل
...
1. بلند است از فلک مأوای بیدل
نباشد هیچ کس را جای بیدل!
...
1. خوشا روزی که از مضمون طغرل
به عرض آید در مکنون طغرل!
...
1. عالمی از روی او دارد گلستان در بغل
بر رخش نظاره را باشد چراغان در بغل
...
1. ای از بهار عارضت نظاره را جان در بغل
آیینه دارد از رخت جوش چراغان در بغل!
...
1. ای نرگس مستت چمن آرای تغافل
بازار تو گرم است ز سودای تغافل
...
1. لبت لعل و قدت طوبی رخت گل
منم در گلشن حسن تو بلبل
...
1. گر کسی چیند ز باغ عارضت یک بار گل
در کنار خود کند تمهید صد گلزار گل
...