کوه صبرم کی ز فرمان تو از اسیر شهرستانی غزل 300
1. کوه صبرم کی ز فرمان تو سر پیچیدهام
پا به دامان تحمل تا کمر پیچیدهام
...
1. کوه صبرم کی ز فرمان تو سر پیچیدهام
پا به دامان تحمل تا کمر پیچیدهام
...
1. در بزم تواضع طلبی سخت غریبم
خونگرمی تعظیم نداده است فریبم
...
1. رفته ام از خود ندانم بیقرار کیستم
می تپم در خون شهید انتظار کیستم
...
1. می ننوشم تشنه خون تحمل نیستم
گل نبویم آشیان پرواز بلبل نیستم
...
1. یاد او کردم دل اندوهگینی یافتم
در خیال مصرعی بودم زمینی یافتم
...
1. از تمنای تو سرگرم تمنای خودم
می کنم یاد تو و محو تماشای خودم
...
1. که دید از غم شناسان خاطر شادی که من دیدم
سراسر مهربانی بودم بیدادی که من دیدم
...
1. پرورده عشقم دل بی ریش ندارم
شرمندگی از عشق ستم کیش ندارم
...
1. ملامت می کنند از شورش حالی که من دارم
جنون دیوانه می گردد ز افعالی که من دارم
...
1. کجا از تنگدستی خاطر اندوهگین دارم
که همچون شعله صد گنج شرر در آستین دارم
...
1. دانه ای نمی کارم اشک آتشین دارم
حاصلی نمی خواهم برق خوشه چین دارم
...
1. نیم گلچین که از مرغ چمن یا باغبان ترسم
نسیم بی نیازم کی ز منع این و آن ترسم
...