1 هر خار که از چمن برآید بهر دل زار من برآید
2 راز خطت از نگفتنی هاست این سبزه کی از دمن برآید
3 بیتابی ناله خموشی است هر سبزه زخاک من برآید
1 چه شرم است اینکه سویم ننگرد چون مست ناز آید که ترسد از گل بیهوشی من بوی راز آید
2 شهید انتظارم کرد صیادی که در محشر سر از جا بر ندارم تا صدای طبل باز آید
1 مرا از صحبت زاهد غم دیرینه باز آید دل ساغر پرستم از شب آدینه باز آید
2 ز پرهیز تماشای تو کارش رفته است از دست نگاهی کن که جانی در تن آیینه باز آید
1 شبی کز دیده سیل لاله گون بیرون نمی آید دلم از خجلت بخت زبون بیرون نمی آید
2 کجا تاب نوازشهای عشق گرمخو دارد دلی کز عهده شکر جنون بیرون نمی آید
3 نجوشید از دلم خون تا نرفت از یاد بیدادش که پیکان تا بود در زخم خون بیرون نمی آید
1 چند منعم ز کوی یار کنید حیرتم را یکی هزار کنید
2 دست مستانه را برافشانید آستین دامن بهار کنید
3 گریه تخم شرار می کارد دیده ها وقف لاله زار کنید
1 تو را که از لب چون پسته قند میروید نمک ز داغ من دردمند میروید
2 ز آب دیده مجنون برای دفع گزند هنوز در ره لیلی سپند میروید
3 ز بار منت نشو و نما گریزان است نهال همت عاشق بلند میروید
1 نگاهش آشنا شد آشناتر دعای بی اثر حاجت رواتر
2 اثرها دیده ام از دوستداری دلش از بیوفایی بیوفاتر
1 شبنم اشکی به دل دارم ثمرها بیشتر یا ربی دارم به لب جوش اثرها بیشتر
2 خوشنوا سازی به دست روزگار افتاده است شوخی عیش پدرها از پسرها بیشتر
3 چون نباشم محرم عالم که کارم با دل است بیخبر دیوانه ای دارم خبرها بیشتر
1 گر دل رمیده شد سفر چاک بیشتر گر سر بریده شد خم فتراک بیشتر
2 شرمندگی ز کینه احباب می کشم یک پرده مهربانی افلاک بیشتر
3 حیرانیم به کعبه نظاره می برد آیینه تو شد نظر پاک بیشتر
1 دل ندارم بیقراری بیشتر صیدگاهی را شکاری بیشتر
2 ذره بر دوش غبارم در سماع بیشتر چابک سواری بیشتر
3 چند تنها وعده قتل اسیر بیوفا امیدواری بیشتر