آثار صائب تبریزی

صفحه 10 از 707
707 اثر از غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی

1 عشق پنهان باعث روشن روانی شد مرا روشن این غمخانه از سوز نهانی شد مرا

2 در بلندی، عمر من چون شمع کوتاهی نداشت زندگانی کوته از آتش زبانی شد مرا

3 چون در دوزخ ز چشم باز بودم در عذاب چشم پوشیدن بهشت جاودانی شد مرا

4 تا شدم خاموش چون ماهی، محیط پر خطر مهد آسایش ز فیض بی زبانی شد مرا

1 پرده دار و حاجب و دربان نمی باشد مرا خانه چون آیینه بی مهمان نمی باشد مرا

2 درد و صاف عالم امکان ز یک سرچشمه است شکوه ای از ساقی دوران نمی باشد مرا

3 کعبه و بتخانه یکسان است پیش چشم من سنگ کم در پله میزان نمی باشد مرا

4 در خرابات تجرد می کنم چون عشق شیر خانه در معموره امکان نمی باشد مرا

1 بی زبانی پرده داری می کند راز مرا می دهد خاموشی من سرمه غماز مرا

2 گر برون آید، به خون خود گواهی می دهد ناله تا در دل نگردد خون، هم آواز مرا

3 از نوازش منت روی زمین دارد به من چرخ سنگین دل زند گر بر زمین ساز مرا

4 گوش گل بی پرده از گلبانگ من گشت و هنوز باغبان سنگدل نشنیده آواز مرا

1 از بهار افزود شور عشق چون بلبل مرا خامه مشق جنون گردید چوب گل مرا

2 صحبت طفلان بود دیوانه را باغ و بهار دامن پر سنگ باشد دامن پر گل مرا

3 با پریشان خاطری از وسعت مشرب خوشم چشمه ها پنهان بود در موجه سنبل مرا

4 می شوند از زودرفتن ها، گرانان خوشگوار نیست از سیل بهاران شکوه ای چون پل مرا

1 پیش تیغ و تیر ناچارست استادن مرا چون علم، ناموس لشکرهاست بر گردن مرا

2 صورت حال جهان زنگی و من آیینه ام جز کدورت نیست حاصل از دل روشن مرا

3 چون علم می بایدم زد غوطه در دریای تیغ نیست بر تن گر چه غیر از پیرهن جوشن مرا

4 برنمی تابد فروغ عاریت کاشانه ام گل فتد از مهر و مه در دیده روزن مرا

1 روح پاک من کند پاکیزه گوهر تیغ را مشک گردد خون من در ناف جوهر تیغ را

2 خون گرمم گر شود در دل مصور تیغ را موی آتش دیده گردد زلف جوهر تیغ را

3 بس که آن بیدادگر در قتل من دارد شتاب شیون زنجیر می آید ز جوهر تیغ را

4 گر شود در کشتن من گرم قاتل، دور نیست خون گرمم می کند بال سمندر تیغ را

1 چهره شد نیلوفری از سیلی اخوان مرا خوش گلی آخر شکفت از گلشن احزان مرا

2 تیغ بر فرقم زنند و گوهر از دستم برند چون صدف شد دشمن جان گوهر رخشان مرا

3 دل چو رو گرداند، بر گرداندن او مشکل است روی دل تا برنگردیده است، بر گردان مرا

4 ذوق همچشمی ندارد شهرتم با آفتاب گرد عالم از چه دارد چرخ سرگردان مرا؟

1 چون کند آن غمزه خونریز عریان تیغ را بخیه جوهر شود زخم نمایان تیغ را

2 ریخت خون عالم و مژگان او خونین نشد تیزی سرشار سازد پاکدامان تیغ را

3 در دل فولاد چون سنگ آتشی پنهان نبود خون گرمم شد چراغ زیر دامان تیغ را

4 دستگاه لاف می خواهند صاحب جوهران نعل در آتش بود از بهر میدان تیغ را

1 می کشد خاطر به جا و منزل دیگر مرا چرخ گویا ساخت از آب و گل دیگر مرا

2 عمر شد در گوشمالم صرف، گویا روزگار می کند ساز از برای محفل دیگر مرا

3 گر چه در ظاهر چو مجنون رو به حی آورده ام نیست غیر از پرده دل محمل دیگر مرا

4 سوخت تخم من ز برق عشق و دهقان هر نفس می فشاند در زمین قابل دیگر مرا

1 سر به جیب خویش دزدیدم، کلاهی شد مرا جمع کردم پای در دامن، پناهی شد مرا

2 در گذار سیل بودم، داشتم تا خانه ای از گرانان ترک خان و مان پناهی شد مرا

3 دستگاه عیش بر من خواب راحت تلخ داشت چون سبو کوتاه دستی تکیه گاهی شد مرا

4 غیر حق کردم فرامش هر چه در دل داشتم طاق نسیان از دو عالم قبله گاهی شد مرا

آثار صائب تبریزی

707 اثر از غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی