آثار صائب تبریزی

صفحه 11 از 707
707 اثر از غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی

1 می پرد امشب ز شادی دیده روزن مرا خانه از روی که یارب می شود روشن مرا؟

2 تا به چشمم نور وحدت سرمه بینش کشید هر کف خاکی بود چون وادی ایمن مرا

3 کی ز پیچ و تاب می شد رشته جانم گره؟ آب باریکی اگر می بود چون سوزن مرا

4 تیره روزان صیقل آیینه یکدیگرند زنگ از دل می برد خاکستر گلخن مرا

1 از سر زلف تو بر دل کار مشکل شد مرا این ره پر پیچ و خم بر پا سلاسل شد مرا

2 تخم امیدی که دل در سینه خرمن کرده بود در زمین شور دنیا جمله باطل شد مرا

3 کرد کار سیل بی زنهار با ویرانه ام خرمنی کز دانه های اشک حاصل شد مرا

4 نیستم بر خاطر دریا گران چون خار و خس می تواند هر کف بی مغز، ساحل شد مرا

1 شور عشقی کو، که رسوای جهان سازد مرا؟ بی نیاز از نام و فارغ از نشان سازد مرا

2 چند چون آب گهر باشم گره در یک مقام؟ خضر راهی کو، که موج خوش عنان سازد مرا

3 می گریزم در پناه بی خودی از خلق، چند خودفروشی بنده این کاروان سازد مرا

4 خوشتر از کنج دهان یار می آید به چشم گوشه ای کز دیده مردم نهان سازد مرا

1 تنگ ظرفم، باده کم زور می سازد مرا دور گردی و نگاه دور می سازد مرا

2 نیست از بی حاصلی نقل مکان در خاطرم خار بی برگم، زمین شور می سازد مرا

3 چشم بر دریا ندارد کاسه دریوزه ام اشک نیسان چون صدف معمور می سازد مرا

4 با گشاد جبهه چون آیینه نازک مشربم از نظرها یک نفس مستور می سازد مرا

1 دامن دریای خونخوارست بالین سیل را در کنار بحر باشد خواب سنگین سیل را

2 بی قرار عشق را جز در وصال آرام نیست می کند آمیزش دریا به تمکین سیل را

3 راهرو را بال پروازست سختی های دهر کوهساران می شود سنگ فسان این سیل را

4 عشق می داند چه باید کرد با آسودگان نیست حاجت در خرابی ها به تلقین سیل را

1 نیستم بلبل که بر گلشن نظر باشد مرا باغهای دلگشا در زیر پر باشد مرا

2 تلخرویان را می روشن گوارا می کند ابر بی می، کوه بر بالای سر باشد مرا

3 نیستم یک لحظه بی مشق جنون، هر جا که هست نوخطی پیوسته در مد نظر باشد مرا

4 سرمه خاموشی من از سواد شهرهاست چون جرس گلبانگ عشرت در سفر باشد مرا

1 دیدن لعل لبش خاموش می سازد مرا تنگ ظرفم، رنگ می مدهوش می سازد مرا

2 مهره گهواره ام اشک است چون طفل یتیم می خورد خون دایه تا خاموش می سازد مرا

3 شعله های شخ از صرصر شود بی باک تر سیلی استاد، بازیگوش می سازد مرا

4 پرده شرم و حجاب من ز گل نازکترست گرمی نظاره شبنم پوش می سازد مرا

1 نیست بر ابر بهاران، دیده پر نم مرا آب باریک قناعت می کند خرم مرا

2 یک سر سوزن تعلق نیست با عالم مرا رشته از پا برنیارد رشته مریم مرا

3 از شمار موج آگاهم ز روشن گوهری چون حباب از کاسه زانوست جام جم مرا

4 دامن پاک مرا چون خون نگیرد رنگ گل چشم بر خورشید تابان است چون شبنم مرا

1 داغ رسوایی خدادادست منصور مرا هست تمغای تجلی لاله طور مرا

2 در تلاش خاکساری دارم آتش زیر پا گر سلیمان جا به دست خود دهد مور مرا

3 حد شرعی، مست بی حد را نمی آرد به هوش نیست پروایی ز چوب دار منصور مرا

4 در نمکدان از نمکزاری چه گنجد، ظاهرست برنتابد تنگنای آسمان شور مرا

1 تر زبانی معدن زنگار می‌سازد مرا خامشی آیینه اسرار می‌سازد مرا

2 آفتاب غیب، فرش خانه بی‌روزن است چشم بستن مطلع انوار می‌سازد مرا

3 در میان مستی و هشیاری من پرده‌ای است نعره مستانه‌ای هشیار می‌سازد مرا

4 سایه سروی که من در پای او آسوده‌ام از شکر خواب عدم بیدار می‌سازد مرا

آثار صائب تبریزی

707 اثر از غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی