عشق خونگرم از محبت کرده از صائب تبریزی غزل 120
1. عشق خونگرم از محبت کرده ایجاد مرا
آهوان از چشم نگذارند صیاد مرا
1. عشق خونگرم از محبت کرده ایجاد مرا
آهوان از چشم نگذارند صیاد مرا
1. خلق خوش در نوبهار عافیت دارد مرا
خاکساری در حصار عافیت دارد مرا
1. گر چه جا در دیده آن نور نظر دارد مرا
شوق چون خورشید تابان دربدر دارد مرا
1. خواب وقت فیض در محراب می گیرد مرا
چون سگان در صبح دام خواب می گیرد مرا
1. التفات زاهدان خشک، تر سازد مرا
گرمی افسردگان افسرده تر سازد مرا
1. شور عشقی کو، که رسوای جهان سازد مرا؟
بی نیاز از نام و فارغ از نشان سازد مرا
1. چشم او چندان که مست خواب میسازد مرا
تاب آن موی میان بیتاب میسازد مرا
1. تر زبانی معدن زنگار میسازد مرا
خامشی آیینه اسرار میسازد مرا
1. تنگ ظرفم، باده کم زور می سازد مرا
دور گردی و نگاه دور می سازد مرا
1. دیدن لعل لبش خاموش می سازد مرا
تنگ ظرفم، رنگ می مدهوش می سازد مرا
1. تن پرستی زیر دست خاک می سازد مرا
بی خودی تاج سر افلاک می سازد مرا
1. نیست ممکن قرب آتش بال و پر سوزد مرا
چون سمندر دوری آتش مگر سوزد مرا