آثار صائب تبریزی

صفحه 9 از 707
707 اثر از غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی

1 کم نسازد جام می زنگ دل افگار را داس صیقل ندرود این سبزه زنگار را

2 در میان دارد دل تنگ مرا سرگشتگی بر سر این نقطه جولان است این پرگار را

3 دردسر خواهی کشیدن از هجوم بلبلان جلوه گاه گل مکن آن گوشه دستار را

4 در دیار ما که کفر و دین ز یک سر رشته اند سبحه در آغوش گیرد رشته زنار را

1 ناله من می زند ناخن به دل ناهید را گریه من تازه رو دارد گل خورشید را

2 خط آزادی است از اهل طمع، بی حاصلی عقده پیوند در دل نیست سرو و بید را

3 نام شاهان از اثر در دور می باشد مدام جام می دارد بلند، آوازه جمشید را

4 کوکب اقبال و دولت شوخ چشم افتاده است مشرق دیگر بود هر صبحدم خورشید را

1 سهل مشمر همت پیران با تدبیر را کز کمال بال و پر پرواز باشد تیر را

2 دشمن خونخوار را کوته به احسان ساز، دست هیچ زنجیری به از سیری نباشد شیر را

3 حسن را خط غبارش بی نیاز از زلف کرد احتیاج دام نبود خاک دامنگیر را

4 ریشه نخل کهنسال از جوان افزون ترست بیشتر دلبستگی باشد به دنیا پیر را

1 عشق کو تا گرم سازد این دل رنجور را در حریم سینه افروزد چراغ طور را

2 حیرتی دارم که با این نشأه سرشار عشق دار چون بر دوش خود دارد سر منصور را

3 چند از هر کوکبی نیشی به چشم من خورد؟ وقت شد کآتش زنم این خانه زنبور را

4 ای مسیحا از علاجم دست کوته کن که نیست صندلی از لای خم بهتر سر مخمور را

1 نیست ممکن قرب آتش بال و پر سوزد مرا چون سمندر دوری آتش مگر سوزد مرا

2 گر چنین حسن گلو سوزش جگر سوزد مرا از سرشک آتشین، مژگان تر سوزد مرا

3 از لطافت می شود هر دم به رنگی عارضش تا به هر نظاره ای رنگ دگر سوزد مرا

4 چون توانم از تماشایش نظر را آب داد؟ آن که رخسارش نگه در چشم تر سوزد مرا

1 چون ز دنیا نعمت الوان هوس باشد مرا؟ خون دل چندان نمی یابم که بس باشد مرا

2 مد آهم، سرکشی با خویشتن آورده ام نیستم آتش که رعنایی ز خس باشد مرا

3 از دل صد پاره، گر صد سال در این خاکدان زنده مانم، پاره ای هر سال بس باشد مرا

4 تا نیاساید نفس از رفتن و باز آمدن رفتن و باز آمدن در هر نفس باشد مرا

1 کی سبکباری ز همراهان کند غافل مرا؟ بار هر کس بر زمین ماند، بود بر دل مرا

2 شکر قطع راه را پامال کردن مشکل است خواب کردن از مروت نیست در منزل مرا

3 شوق را عشق مجازی از زمین گیران کند نیست چون قمری نظر بر سر و پا در گل مرا

4 بی گزند دیده بد، درد و داغ عشق بود حاصلی گر بود ازین دنیای بی حاصل مرا

1 ساقی از رطل گرانسنگی سبکدل کن مرا حلقه بیرون این دنیای باطل کن مرا

2 وادی سرگشتگی در من نفس نگذاشته است پای خواب آلوده دامان منزل کن مرا

3 رفته است از کار چون زلف تو دستم عمرهاست گه به دوش و گاه بر گردن حمایل کن مرا

4 دور باش من بود بس بی قراری چون سپند گر گرانجانی کنم بیرون ز محفل کن مرا

1 غوطه در گل داده بود اندیشه دنیا مرا ناله نی شد دلیل عالم بالا مرا

2 گر چه چون حلاج مهر خامشی بر لب زدم زور می برداشت آخر پنبه از مینا مرا

3 از سیاهی خضر می آرد گلیم خود برون نیست بر خاطر غبار از ظلمت سودا مرا

4 بود از بس بر دل من دیدن مردم گران شد سبک در دیده کوه قاف چون عنقا مرا

1 التفات زاهدان خشک، تر سازد مرا گرمی افسردگان افسرده تر سازد مرا

2 اشک نیسانم، گدایی دارم از بحر گهر چون صدف دامان پاکی، تا گهر سازد مرا

3 معنی دور، از لباس لفظ می گردد جدا مختصر کی این جهان مختصر سازد مرا

4 شعله بی باک را از چوبکاری باک نیست چوب گل از بوی گل دیوانه تر سازد مرا

آثار صائب تبریزی

707 اثر از غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی