ای ز تو خورشید چرخ در از امیرخسرو دهلوی غزل 120
1. ای ز تو خورشید چرخ در مرض تف و تاب
از من تاریک روز، طلعت روشن متاب
...
1. ای ز تو خورشید چرخ در مرض تف و تاب
از من تاریک روز، طلعت روشن متاب
...
1. شکرت را شد اگر چه سپه موران مرکب
مگسی نیز نخواهم که کند سایه بر آن لب
...
1. ای ترا در دیده من جای خواب
دیده بی خوابم از تو جای آب
...
1. ای دل وامانده، خیز، ره سوی جانان طلب
وز نفس اهل درد مایه درمان طلب
...
1. ای ترک کمان ابرو، من کشته ابرویت
ملک همه چین و هند، ندهم به یکی مویت
...
1. امشب شب من نور ز مهتاب دگر داشت
وز گریه شادی جگرم آب دگر داشت
...
1. تقدیر که یک چند مرا از تو جدا داشت
از جان گله دارم که مرا زنده چرا داشت
...
1. بی شاهد رعنا به تماشا نتوان رفت
بی سرو خرامنده به صحرا نتوان رفت
...
1. افسوس ازین عمر که بر باد هوا رفت
کاری به جهان نی به مراد دل ما رفت
...
1. تا بر سر بازار به مستی قدمش رفت
بس خرمن مردان که به باد ستمش رفت
...
1. جز صورت تو ماه سما را چه توان گفت
جز طره تو دام بلا را چه توان گفت
...
1. بیچاره کسی کو به غم خوش پسران زیست
کز دیده و دل در پی ایشان نگران زیست
...