202 اثر از غزلیات در دیوان اشعار امیرخسرو دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار امیرخسرو دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار امیرخسرو دهلوی

1 روز عید است به من ده می نابی چو گلاب که ازان جام شود تازه ام این جان خراب

2 جان من از هوس آن، به لب آمد اکنون به لب آرم قدح و جان نهم اندر شکراب

3 روزه داری که گشادی ز لبش نکهت مشک این زمان در دهنش نیست مگر بوی شراب

4 آنکه خیزان و فتان بود به مسجد زین پیش هست در میکده خیزان و فتان مست و خراب

1 زاد چون از صبح روشن آفتاب ساقی خورشید رو در ده شراب

2 لعل ندهی آن عرق در ده که چون گل برآرد هم گل ست و هم گلاب

3 خرم آن کو غرق می باشد مدام چون خیال دوست در می های ناب

4 عاشقی با پارسایی هم خوش است همچنان کافتاد میان باده آب

1 قندی ست آتشین رو، شمعی ست انگبین لب ماه سپهر کسوت، مهر هلال غبغب

2 قطران مشک و خالش از مشک و گل مسلسل کافور آب و خاکش از شیر و می مرکب

3 ترک جهان فروزش گنجی ز نیمروزش موی طلسم سوزش مار مسلسل از شب

4 گر پاسبانی وی در برج مه نبودی سعد زمین گرفتی از وی وبال کوکب

1 می ریزد ازتری ز تو، ای جان فزای آب ما تشنه ایم تشنه خود را نمای آب

2 خاک در تو بر سر و چشم پر آب ماست پیوسته گر چه خاک شود زیر پای آب

3 آب حیاتی و نشوی آشنای من تا چشمهای من نشود آشنای آب

4 چون در کنار آب خرامی، خیال تو گویی که هست مردمک چشمهای آب

1 ای نازنین که ماه منی امشب رحمی بکن چو شاه منی امشب

2 خوش بنشین، باده بکش پاک خواب مکن چو ماه منی امشب

3 بر خانه چه باشد دمی چون تو همچو یوسف به چاه منی امشب

4 بر فرق من نشین که ز بس عزت هم تاج و هم کلاه منی امشب

1 زهی نموده ازان زلف و عارض و رخ خوب یکی سواد و دوم نقطه و سیم مکتوب

2 سواد و نقطه و مکتوب اوست بر دل من یکی بلا و دوم فتنه و سیم آشوب

3 بلا و فتنه و آشوب او بود ما را یکی مراد و دوم مونس و سیم مطلوب

4 مراد و مونس و مطلوب هر سه از من شد یکی جدا و دوم غالب و سیم مغلوب

1 چه آفت ست نمی دانم این به زیر نقاب که تا نمود نمود آنچه، سینه گشت خراب

2 تو رخ بپوشی که از هفت پرده بنماید چو آفتاب فروزنده از چهارنقاب

3 تو زلف را ز کله بشکنی عجب نبود که دل به لنگر خورشید پروره به نقاب

4 مرا از ابروی تو شبه حسی رود به نماز که سجده می کنیم و صورت ماست در محراب

1 اگر به گوشه نشینان نماید آن رخ خوب به غمزه دل بر باید ز سالک مجذوب

2 بلای مردم اهل نظر بود چشمت به ناز اگر به در آیی ز مکتب، ای محبوب

3 دهان یار نیاید رقیب را در چشم که خرده بین نبود هیچ دیده معیوب

4 فراق روی چو تو یوسفی کسی داند که روشنش شود آب دو دیده یعقوب

1 ای تمامی خواب من برده ز چشم نیم خواب وی سراسر تاب من برده ز زلف نیم تاب

2 تاب زلفت سر به سر آلوده خون منست گر نخواهی ریخت خونم زلف را چندین متاب

3 زلف مشکینت کمند افگند بر آهوی چین نافه را خون بسته شد در ناف ازان مشکین طناب

4 گل چنان بی آب شد در عهد رخسارت که گر خرمنی از گل بسوزی قطره ای ندهد گلاب

1 ماهرویا، به خون من مشتاب کشتن عاشقان که دید صواب

2 چشمت، ار خون من بریخت چه شد ترک با تیغ بود مست و خراب

3 تا گل از شرم رویت آب شود یک زمان برفگن ز چهره نقاب

4 مثل خود در جهان کجا بینی گه در آیینه بنگری گه در آب

آثار امیرخسرو دهلوی

202 اثر از غزلیات در دیوان اشعار امیرخسرو دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار امیرخسرو دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی