تا رهزن خواب در سرایت از اهلی شیرازی رباعی 337
1. تا رهزن خواب در سرایت نبرد
بیدار نشین که هوش و تابت نبرد
1. تا رهزن خواب در سرایت نبرد
بیدار نشین که هوش و تابت نبرد
1. عمر تو اگر بخواب غفلت گذرد
آن عمر کسی بزندگی کی شمرد
1. هر چیز که در علم تو معلوم بود
موجود باشد اگر چه معدوم بود
1. پروانه تر از شمع روشن طلبد
موسی ز چراغ نخل ایمن طلبد
1. مست تو کسی بود که چون آه کند
جانرا بغبار آه همراه کند
1. هر چیز که در جهان نمودی دارد
کی پیش بقای حق وجودی دارد
1. در راه حق انبیا چو انجم گشتند
یعنی همه رهنمای مردم گشتند
1. از بس که دلم پیام او میشنود
و اوصاف مه تمام او میشنود
1. از آل علی هر چه ترا دل باشد
از شاه خراسان همه حاصل باشد
1. بر مهر علی خوش نفسان میجوشند
بر غیر علی هیچکسان میجوشند
1. ما را ز حسین تشنه چون یاد
از هر بن مو هزار فریاد آید
1. با علم خدا عین یقین میباید
چشم و دل و عقل خرده بین میباید