هر چند به حکمت شده یی از اهلی شیرازی رباعی 349
1. هر چند به حکمت شده یی فرد و وحید
بویی ز تو از راه شریعت نوزید
1. هر چند به حکمت شده یی فرد و وحید
بویی ز تو از راه شریعت نوزید
1. گر خرقه عارفان بصد چاک بود
باکی نبود ز چرکنی پاک بود
1. هر جانوری که در جهان باشد و بود
سر سوی زمینش بقیام است و قعود
1. گر مال خدا دهی تباهی ببرد
ور نی همه را قهر الهی ببرد
1. افراط طعام هر که غمناک کند
درمان خود از ساعت امساک کند
1. صایم بود آنکه خاطری شاد کند
نی آنکه ز روزه صرفه زاد کند
1. حج یافت کس کزو کس آزار ندید
بس کس که ز کعبه غیر دیوار ندید
1. زنهار مگو فرشته امکان نبود
کین نکته بجز خلاف ایمان نبود
1. انوار فرشته از فلک میتابد
جز کور دلی بر عدمش نشتابد
1. گر تن ز فروغ روح وامانده شود
از حکمت حق دگر فروزنده شود
1. گر کوزه تن سفال در یوزه شود
از حکمت حق دگر همان کوزه شود
1. آنانکه ز شاخ بخت برخوردارند
پیوسته بعذر دوستان درکارند