شهریاری که از ادیب الممالک فراهانی مقطع 215
1. شهریاری که اهرمن شکن است
گرچه در فرهی فروهه بود
...
1. شهریاری که اهرمن شکن است
گرچه در فرهی فروهه بود
...
1. گر ژنده گشت و کهن رختم چه باک که من
بافنده هنرم جولاهه سخنم
...
1. نشان عدل چه جوئی در این دو سر قافان
که زیر شهپر سیمرغ شد به قله قاف
...
1. رضاقلیخان ای خواجه ای که از سر صدق
فکنده امر تو چون بنده حلقه در گوشم
...
1. خسرو ایران خدیو شرق احمد شه که قدرش
برتر از اورنگ و گاه و افسر مریخ باشد
...
1. خدایگانا میرا اگر شنیدستی
یکی فرشته نگهبان آفتاب آمد
...
1. ز شادروان کسری چون گذشتی
گذر کن مست در ایوان جمشید
...
1. راست شد از عطای حی قدیم
بر سر تاج خسروان دیهیم
...
1. برادر پدر ما اگر ز دنیا رفت
زسوگ او همه دلخسته و پریشانیم
...
1. خدایگانا ای آنکه شاهد ظفرت
بکاخ بخت قرین با عروس اقبال است
...
1. داورا ای که بهنگام مدیحت بورق
بیزد از خامه مه و مهر و سهیل یمنم
...
1. عبدالله راد امیر روشن دل ورای
چون عزم سفر کرد بجاوید سرای
...