یگانه رادی از ادیب الممالک فراهانی مقطع 191
1. یگانه رادی کش کردگار بی همتا
گزیده است به پیغمبری و وخشوری
...
1. یگانه رادی کش کردگار بی همتا
گزیده است به پیغمبری و وخشوری
...
1. بیا که همره موسی شویم در که طور
پی کلیم خدا آن مخاطب طوری
...
1. آن شنیدم که در این روز یکی روبه زفت
خسته از تیر جگر دوز تو ایشاه شده
...
1. گویند در عمارت بابل بجای ماند
این نکته یادگار ز شاپور اردشیر
...
1. ویرانه کرد چرخ بستان و کاخ ما
شد تنگنا غم قصر فراخ ما
...
1. به شهری کش از بس هوا بود سرد
ز سردی کس آنجا زراعت نکرد
...
1. سال اشغال رفته از هجرت
شب سه شنبه سلخ ماه صفر
...
1. نداشت چون سوی مقصود ره بکسوت خویش
بتن ز روی ریا رخت پارسائی کرد
...
1. فروشد به فرمان یزدان پاک
ز رخشنده گردون بر این تیره خاک
...
1. با تو ای چرخ زنم به نیرو گرچه
خود نه پرویز و نه بهرامم و نه شاپورم
...
1. دلبر ماه پیکر خود را
دیدم اندر چمن که گل میچید
...
1. عمید سلطنه سردار امجد آنکه ندید
دو چشم گیتی چون او یکی سپهبد راد
...