جواب نامه از ادیب الممالک فراهانی مقطع 179
1. جواب نامه نیامد ز شاه و چشمم گشت
سپید از ز فرات سرشک یعقوبی
...
1. جواب نامه نیامد ز شاه و چشمم گشت
سپید از ز فرات سرشک یعقوبی
...
1. ز من ایصبا نهانی تو به مستشار برگو
سحر آمدم به کویت به شکار رفته بودی
...
1. بحاجی رضاخان دکتر بگوی
که جام طمع را حمیه توئی
...
1. تو ای خاکدان پی برافراز آبی
نپائی گر ایوان افراسیابی
...
1. ای خواجه عون سلطنه ای داوری که نیست
یک تن همال و شبه تو در صفحه زمی
...
1. میر یحیای دولت آبادی
ای که همت و زکی باشی
...
1. صاحبا چند خفته ای در مهد
بجنابت ز عین ناپاکی
...
1. دادگر شاها پس از پنجاه سالی پادشاهی
از سریر خود چرا بی موجبی کردی جدائی
...
1. خدایگانا تا کار ملک راست کنی
بپاستادی و دیری ز پای ننشستی
...
1. خدایگان من از حال بنده بیخبری
که بر تنم چه رسید از غم زمانه همی
...
1. ای مسیحای زمان ای که به اعجاز سخن
اثر و نام حکیمان سلف زنده کنی
...
1. خدایگانا از مهردار شه فریاد
که نیست ایمن ازو در زمانه جان و تنی
...