26 اثر از مقطعات در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مقطعات در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

مقطعات در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی

1 به شکرانه آنکه یزدان پاک به ما داد سلطانی کشورش

2 نداریم ازین گنج بیمر دریغ ز احفاد و اولاد پیغمبرش

3 پیمبر به ما گوهرین تاج داد چرا زر نبخشیم بر گوهرش

1 دریده کوس و نفیر و علم شکسته ابوالفتح دراز گشته دم و پاردم گسسته ابوالفتح

2 از آن سپس که چو گرگ اوفتاد در گله حق گریخت همچو شغالی ز دام جسته ابوالفتح

3 ز بختیاری پر دل به صیدگاه دلیران فرار کرد بهامون چون خرس خسته ابوالفتح

4 ز نوبران شد و از باغ مرگ نو بر غم را گرفت و خورد چو بادام و مغز پسته ابوالفتح

1 پرنس ارفع دولت جهان هوش و خرد که تابد از رخ زیبایش فره ایزد

2 ستم گریخت ز دادش چنانچه می بگریخت ز نام یزدان پتیاره و هریمن و دد

3 چنانکه کلک و زبانش ز هر بدی دور است خدای دور کناد از رخش دو دیده بد

1 حامی دین پیمبر حاج زین العابدین ریخت صهبای سعادت در ایاغ مردگان

2 مکتبی بهر زراعت ساخت در آن ناحیت تا شود گیتی منور از چراغ مردگان

3 مردگان مردگان از این سعادت تن زدند زانکه زور می فزون بود از دماغ مردگان

4 این زمان بیدار گشتندی و خواهند از هنر طوطی و بلبل شود جغد و کلاغ مردگان

1 دوش گفتم بدوستی که بود حفظ این آب و خاک بر همه دین

2 راز حب الوطن من الایمان هست دستور سید ثقلین

3 وز برای رواج این بازار به غزا رفت شاه بدر و حنین

4 پی این کار شد علی مقتول بهر این امر کشته گشت حسین

1 خداوندا حدیثی با تو گویم که تصدیقش نماید دشمن و دوست

2 شکوفه سرزد است از شاخ بادام ولی بادام من ماند است در پوست

3 بگو تا پوست از تن برکشندش که گرگی خیره سر در چرم آهوست

4 برادر زاده سردار منصور نصاری بودنش آخر نه نیکوست

1 ذره بینی که ماند از این ذره روز پیشین به خانه بینش

2 سیداصغر به بنده باز آورد گشت پیدا نشانه بینش

1 گرفتن زن و افعی بسی بود آسان خلاف داشتن آن که مشکل آید و سخت

2 زنان بگردن گردان بسخره طوق زنند چو مار گرزه که پیچد همی بشاخ درخت

3 اگرت هیچ خرد باشد از زنان بگریز وز آشیانه ماران سبک برون کش رخت

4 ز زهر مار بتر قهر یار دان که از اوست نتیجه کوتهی عمر با سیاهی بخت

1 امیر حشمت جادوکش آنکه در گیتی سپاهیئی است به میدان جنگ مریخش

2 چو کرد تخلیه تبریز را ز لشکر روس «امیر حشمت جادوکش » است تاریخش

1 ای دبیر حضرت ای میری که ذکر خیر تو آشکارا نزد ترک و دیلم و تازی کنم

2 آن شنیدم کاین رهی دیری است کاندیدا شده گر چنین باشد سزد شوخی و طنازی کنم

3 لفظ کاندیدا چو می باشد به معنی نامزد این سؤال از حضرتت در نکته پردازی کنم

4 گر رهی را نامزد از بهر کاری کرده اند کو عروس من که با او نامزد بازی کنم

آثار ادیب الممالک فراهانی

26 اثر از مقطعات در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مقطعات در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی