بیا که رشک گلستان شد است خارستان از ادیب فراهانی مقطع 144
1. بیا که رشک گلستان شد است خارستان
شمیم باد بهار آید از بهارستان
چهار کار نکو کردی ای ملک آغاز از ادیب فراهانی مقطع 145
1. چهار کار نکو کردی ای ملک آغاز
که ایزدت دهد از فضل عمر بی پایان
ای دوست بیا مسند اوقات ببین از ادیب فراهانی مقطع 146
1. ای دوست بیا مسند اوقات ببین
بیداد و طمع ز قاف تا قاف ببین
ای نصر خدا مرا به مقصود رسان از ادیب فراهانی مقطع 147
1. ای نصر خدا مرا به مقصود رسان
مگذار شوم رهین خویشان و کسان
احزاب فتاده اند در خط جنون از ادیب فراهانی مقطع 148
1. احزاب فتاده اند در خط جنون
هر لحظه به رنگی شده چون بوقلمون
چون محمدعلی ز دار فنا از ادیب فراهانی مقطع 149
1. چون محمدعلی ز دار فنا
کرد در بارگاه هستی رو
گربه و موش بهم ساخته اند ای بقال از ادیب فراهانی مقطع 150
1. گربه و موش بهم ساخته اند ای بقال
وای بر خیک پنیر و سبد میوه تو
سعید سلطنه ای آنکه تا ابد خجلم از ادیب فراهانی مقطع 151
1. سعید سلطنه ای آنکه تا ابد خجلم
ز فضل بی شمر و لطف بی کرانه تو
ای مجیرالسلطنه از سعدالملک از ادیب فراهانی مقطع 152
1. ای مجیرالسلطنه از سعدالملک
دفتری دارم ز سر تا پا گله
رشید و ارشد به جنگ ملت از ادیب فراهانی مقطع 153
1. رشید و ارشد به جنگ ملت
زاسب هستی شده پیاده
من نه آن مرغم که صیاد در بندم کشد از ادیب فراهانی مقطع 154
1. من نه آن مرغم که صیاد در بندم کشد
در هوای دانه خالی و دام طره ای
خداوندا توئی امروز در ملک از ادیب فراهانی مقطع 155
1. خداوندا توئی امروز در ملک
چراغ مملکت شمع قبیله