مصطفی گفت هر که کرد یقین از سلطان ولد ولدنامه 104
1. مصطفی گفت هر که کرد یقین
که رسد ترک را عوض در حین
...
1. مصطفی گفت هر که کرد یقین
که رسد ترک را عوض در حین
...
1. کودک از مرغکی شود دلشاد
گنج عالم بود برش چون باد
...
1. در نبی گفت حق که یک ذره
از بد و نیک ای بخود غره
...
1. مصطفی گفت اکثر اهل جنان
ابلهان اند و ساده و نادان شد
...
1. مردمان را ز همنشین بشناس
اینچنین گفته است خیر الناس
...
1. دان که مخلوق جمله سه شکل اند
یک گره جسم و یک گره عقل اند
...
1. جلوه ها شیخ بر مرید کند
جلوه کی بر خس مرید کند
...
1. زان باحمد خطاب شد لولاک
که برای تو ساختیم افلاک
...
1. هر چه اندر جهان خوشت آید
تن و جانت از آن بیاساید
...
1. طرح این را خدای در قرآن
کرد تا تو پذیریش از جان
...
1. نوش شهوت بدان که پر نیش است
مرهمش سر بسر همه ریش است
...
1. شیخ پاکت کند بگیر او را
چون پلیدی مهل چنان جو را
...