آثار سلطان ولد

صفحه 12 از 19
19 اثر از ولدنامه سلطان ولد در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ولدنامه سلطان ولد شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار سلطان ولد / ولدنامه سلطان ولد

ولدنامه سلطان ولد

1 در نبی گفت حق که یک ذره از بد و نیک ای بخود غره

2 جمله اعمال خویش خواهی دید از شر و خیر همچو روز پدید

3 بنگر تا ز تو چه می آید کن حذر ز آنچه آن نمی ‌ باید

4 کاخر کار بر تو خواهد گشت شادجانی که که تخم طاعت ک شت

1 مصطفی گفت اکثر اهل جنان ابلهان اند و ساده و نادان شد

2 ابلهیشان ز غایت خرد است نی چنان ابلهی که خوار و رداست

3 زانچه بیفایده است نادان اند وانچه پر فایده است جویان اند

4 گشته نادان زغیر یار و زیار سخت دانا و آگه و بیدار

1 مردمان را ز همنشین بشناس اینچنین گفته است خیر الناس

2 میل با چیستت بدان کانی گر بتن تن و گر بجان جانی

3 عاقلانت ز جنس آن شمرند کی مسی را بجای نقره خرند

4 یک حکایت شنو بر این معنی تا نماند شکت در این معنی

1 دان که مخلوق جمله سه شکل ‌ اند یک گره جسم و یک گره عقل ‌ اند

2 یک گره از دو چیز مختلط ‌ اند نیم از عقل و نیم جسم نژند

3 آنکه جسم اند محض حیوان اند وانکه جسم اند و عقل انسان اند

4 وانکه عقل اند جملگی ملک اند همه تسبیح گوی بر فلک اند

1 جلوه ‌ ها شیخ بر مرید کند جلوه کی بر خس مرید کند

2 نکند جلوه بر نفوس لئیم دوزخی را کجا دهند نعیم

3 خود چه گفتم مرید و شیخ یکی است خر بود آن که در یکیش شکی است

4 میل جنسیت است در تحقیق هیچ دیدی بگاو اسب رفیق

1 زان باحمد خطاب شد لولاک که برای تو ساختیم افلاک

2 ور نبودی مراد صورت تو نشدی آفریده یک سر مو

3 نی ملایک بدی و نی انسان نی جماد و نبات و نی حیوان

4 انبیا جمله همچو چاووشان از تو با خلق داده ‌ اند نشان

1 هر چه اندر جهان خوشت آید تن و جانت از آن بیاساید

2 آن خوشیها همه منم هشدار نقش بگذارو رو بمعنی آر

3 کان همه صورت اند و من جانم در درونشان چو مهر رخشانم

4 لطف اجسام نی که از جان است نی که خاک از وجود زرکان است

1 طرح این را خدای در قرآن کرد تا تو پذیریش از جان

2 گفت ارض و سما و هرچه در اوست از صغیرو کبیر و دشمن و دوست

3 از وحوش و طیور و هر حیوان جمله اندر عبادت اند بدان

4 بازهم زین گروه آدمیان که ندارند آخر و پایان

1 نوش شهوت بدان که پر نیش است مرهمش سر بسر همه ریش است

2 لذت و ذوق این جهان نار است مینماید چو گل ولی خار است

3 هچو دام است و دانه این عالم زیر هر شادیش نهان صد غم

4 پی دانه چو مرغ اندر دام گر نهی گام بکشدت ناکام

1 شیخ پاکت کند بگیر او را چون پلیدی مهل چنان جو را

2 رفع چرک و حدث از آب بود چونکه در آب رفت پاک شود

3 کس ز خود هیچ پیشه ناموزد بی چراغی چراغ نفروزد

4 شمع مرده ز زنده زنده شود مرده ماند چو پیش او نرود

آثار سلطان ولد

19 اثر از ولدنامه سلطان ولد در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ولدنامه سلطان ولد شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی