همه اجرام کون گشته حجاب از سلطان ولد ولدنامه 116
1. همه اجرام کون گشته حجاب
بر اعادی حق نه بر احباب
...
1. همه اجرام کون گشته حجاب
بر اعادی حق نه بر احباب
...
1. از خدا جز ولی کجا ترسد
مورکی کی ز اژدها ترسد
...
1. گرچه الاست منزل ره دان
راه دیگر در اوست بی پایان
...
1. گر نمودی یکی بخلقان رو
همه یکسان شدی ولی و عدو
...
1. این جهان همچو لیل و آن چو نهار
این بود چون دی آن بود چو بهار
...
1. مادح خورشید مداح خود است
که دو چشمم روشن و نامرمداست
...
1. مصطفی گفت هر که قومی را
دوست دارد ز جان و دل بصفا
...
1. مصطفی گفت مؤمن است عزیز
زانکه اوراست راستین تمییز
...
1. هر ولیئی ز حق شده دریا
گرچه اول چو قطره بد جویا
...
1. زان مریدان صلاح دین بدیک
که از او داشت نور حور و ملک
...
1. گر بدی نور اولیا پیدا
آسمان و زمین شدی رسوا
...