آثار واعظ قزوینی

صفحه 35 از 64
64 اثر از غزلیات در دیوان اشعار واعظ قزوینی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار واعظ قزوینی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار واعظ قزوینی

1 کی دلت خوشحال با اندیشه دنیا شود؟! خار خارت، کی گذارد غنچه دل وا شود؟!

2 عرصه دنیا که در وی عاقلان سرگشته اند آن قدر جانیست یک دیوانه را صحرا شود

3 چون خیالاتست در چشمت، وجود این و آن هیچ غیر از حق نماند، چشم دل گر وا شود

4 از غبار دیده هر خط میشود خط غبار دل چو بینا گشت، خط معرفت خوانا شود

1 تا نسازی با جفا، کی مشکلت آسان شود؟ غنچه تا بر خود نپیچد، کی لبش خندان شود؟!

2 میکند کوچک، بزرگان را تلاش سروری خویشتن را بحر چون بالا برد، باران شود

3 ذوق عریانی چو یابی، تن بپوشش کی دهی؟ راز رسوا گشته نتواند دگر پنهان شود

4 بسکه میریزد عرق از شرم عکس خویشتن دور نبود خانه ما آیینه ها ویران شود

1 قد چون خمید، جمله حواست زبون شود لشکر شود شکسته، علم چون نگون شود

2 شهرت به نیکوی ز قناعت کند کسی از آب کم، شمیم گلستان فزون شود

3 عاشق نمیکشد بستم دست از طلب گردد بسوی دوست روان، دل چو خون شود

4 چشم و چراغ گلشن هستی تویی، اگر مانند لاله کاسه ترا سرنگون شود

1 چو شرح حال شهیدان او رساله شود تمام خون شفق، سرخی مقاله شود

2 چنان زپا نفتادم که گردمش در بزم ز دور چرخ اگر خاک من پیاله شود

3 پی نظاره چو باران بر روی هم ریزند چو خط بدور مه عارض تو هاله شود

4 شکستگی است نشانی درست کامل را شراب زرد کند چهره، چون دو ساله شود

1 بدگهر، نیک بدینار و بدرهم نشود ما راز داشتن گنج زر، آدم نشود

2 خرج بازار جزا، نقد غمی میخواهد سعی کن پرده دل، کیسه درهم نشود

3 مردمی تا نبود، کس نشود از مردم آدمی آینه از صورت آدم نشود

4 مایه خوشدلی روز جزا، جز غم نیست قسمت هیچ مسلمان، دل بیغم نشود!

1 رویش چو آتشین ز می ناب می‌شود بر جبهه‌اش گره چو عرق آب می‌شود

2 چون بیندت کسی و نگردد به گرد تو؟ بر عکست آب آینه گرداب می‌شود!

3 خوش پیشه‌ای‌ست عشق، که پیوسته در نِمُوست در وی ز بس که زهره شیر آب می‌شود

4 بی‌عارض تو رنگ ندارد جمال ماه عکس تو غازه رخ مهتاب می‌شود

1 چون بلند افتاد همت، تخت عزت می‌شود کاسه‌ات چون سرنگون شد، تاج دولت می‌شود

2 آرزوها، جز پشیمانی ندارد حاصلی این هواها عاقبت آه ندامت می‌شود

3 گر نداری شور و افغان بر خود، از دل‌مردگی‌ست چون ترا دل زنده می‌گردد، قیامت می‌شود

4 این هوس‌هایی که در دل داری اکنون رنگ‌رنگ روز محشر بر رخت رنگ خجالت می‌شود!

1 از ضعیفی، ناله‌ام حاجت‌رواتر می‌شود رشته در رشتن ز باریکی رساتر می‌شود

2 در غریبی می‌فزاید قیمت اهل هنر کز سفر پیوسته کالا پربهاتر می‌شود

3 حرص می‌بالد به خود، چون سیم و زر گردد فزون کف غنی هرچند گردد، دل گداتر می‌شود

1 گر چنین بر ما کمان ناز پرکش می‌شود دل ز پهلوی من از تیر تو ترکش می‌شود

2 سنگ ره ما را ز فیض ناتوانی رهبر است عینک آری چشم پیران را عصاکش می‌شود

3 از خرد خالص نباشد، تا جنون در پرده است تا ز والا نگذرد، کی باده بی‌غش می‌شود؟!

4 هم‌نشین خاکساران شو، که دارد فیض‌ها از الفت خاکستر افزون عمر آتش می‌شود

1 ریخت چون دندان، مدار جسم مشکل می‌شود آسیا بی‌پره چون گردید، باطل می‌شود

2 عاقلان را پاس این و آن، کم از زنجیر نیست چون می‌خواهد، اگر دیوانه عاقل می‌شود

3 تا نسازی خرج نقد خود، نمی‌آید به کار دل چو از دست تو بیرون می‌رود، دل می‌شود

4 هیچکس از شیوه افتادگی نقصان نکرد عاقبت از خاکساری دانه حاصل می‌شود

آثار واعظ قزوینی

64 اثر از غزلیات در دیوان اشعار واعظ قزوینی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار واعظ قزوینی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی