آثار شهریار

صفحه 9 از 17
17 اثر از گزیدهٔ غزلیات شهریار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر گزیدهٔ غزلیات شهریار شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار شهریار / گزیدهٔ غزلیات شهریار

گزیدهٔ غزلیات شهریار

1 از زندگانیم گله دارد جوانیم شرمنده جوانی از این زندگانیم

2 دارم هوای صحبت یاران رفته را یاری کن ای اجل که به یاران رسانیم

3 پروای پنج روز جهان کی کنم که عشق داده نوید زندگی جاودانیم

4 چون یوسفم به چاه بیابان غم اسیر وز دور مژده جرس کاروانیم

1 ای پریچهره که آهنگ کلیسا داری سینه مریم و سیمای مسیحا داری

2 گرد رخسار تو روح القدس آید به طواف چو تو ترسابچه آهنگ کلیسا داری

3 آشیان در سر زلف تو کند طایر قدس که نهال قد چون شاخه طوبا داری

4 جز دل تنگ من ای مونس جان جای تو نیست تنگ مپسند دلی را که در او جا داری

1 اگر چه رند و خراب و گدای خانه به دوشم گدائی در عشقت به سلطنت نفروشم

2 اگر چه چهره به پشت هزار پرده بپوشی توئی که چشمه نوشی من از تو چشم نپوشم

3 چو دیگجوش فقیران بر آتشم من و جمعی گرسنه غم عشقند و عاشقند به جوشم

4 فلک خمیده نگاهش به من که با تن چون دوک چگونه بار امانت نشانده اند به دوشم

1 از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران

2 ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی تو بمان و دگران وای به حال دگران

3 رفته چون مه به محاقم که نشانم ندهند هرچه آفاق بجویند کران تا به کران

4 می‌روم تا که به صاحب‌نظری بازرسم محرم ما نبود دیده کوته‌نظران

1 رندم و شهره به شوریدگی و شیدایی شیوه‌ام چشم‌چرانی و قدح‌پیمایی

2 عاشقم خواهد و رسوای جهانی چه کنم عاشقانند به هم عاشقی و رسوایی

3 خط دلبند تو بادا که در اطراف رخت کار هر بوالهوسی نیست قلم‌فرسایی

4 نیست بزمی که به بالای تو آراسته نیست ای برازنده به بالای تو بزم‌آرایی

1 این همه جلوه و در پرده نهانی گل من وین همه پرده و از جلوه عیانی گل من

2 آن تجلی که به عشق است و جلالست و جمال و آن ندانیم که خود چیست تو آنی گل من

3 از صلای ازلی تا به سکوت ابدی یک دهن وصف تو هر دل به زبانی گل من

4 اشک من نامه نویس است وبجز قاصد راه نیست در کوی توام نامه رسانی گل من

1 ماهم آمد به در خانه و در خانه نبودم خانه گوئی به سرم ریخت چو این قصه شنودم

2 آن که می خواست برویم در دولت بگشاید با که گویم که در خانه به رویش نگشودم

3 آمد آن دولت بیدار و مرا بخت فروخفت من که یک عمر شب از دست خیالش نغنودم

4 آنکه می خواست غبار غمم از دل بزداید آوخ آوخ که غبار رهش از پا نزدودم

1 ای کعبه دری باز به روی دل ما کن وی قبله دل و دیده ما قبله نما کن

2 از سینه ما سوختگان آینه ای ساز وانگاه یکی جلوه در آئینه ما کن

3 با زیبق این اشک و به خاکستر این غم این شیشه دل آینه غیب نما کن

4 آنجاکه به عشاق دهی درد محبت دردی هم از این عاشق دلخسته دوا کن

1 سر برآرید حریفان که سبویی بزنیم خواب را رخت بپیچیم و به سویی بزنیم

2 باز در خم فلک باده وحدت صافی است سر برآرید حریفان که سبویی بزنیم

3 ماهتابست و سکوت و ابدیت یا نیز سر سپاریم به مرغ حق و هویی بزنیم

4 خرقه از پیر فلک دارم و کشکول از ماه تا به دریوزه شبی پرسه به کویی بزنیم

1 ماها تو سفر کردی و شب ماند و سیاهی نه مرغ شب از ناله من خفت و نه ماهی

2 شد آه منت بدرقه راه و خطا شد کز بعد مسافر نفرستند سیاهی

3 آهسته که تا کوکبه اشک دل افروز سازم به قطار از عقب قافله راهی

4 آن لحظه که ریزم چو فلک از مژه کوکب بیدار کسی نیست که گیرم به گواهی

آثار شهریار

17 اثر از گزیدهٔ غزلیات شهریار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر گزیدهٔ غزلیات شهریار شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی