ای کعبه دری باز به از شهریار گزیدهٔ غزلیات 108
1. ای کعبه دری باز به روی دل ما کن
وی قبله دل و دیده ما قبله نما کن
...
1. ای کعبه دری باز به روی دل ما کن
وی قبله دل و دیده ما قبله نما کن
...
1. ای طلعت تو خنده به خورشید و ماه کن
زلف تو روز روشن مردم سیاه کن
...
1. نالد به حال زار من امشب سه تار من
این مایه تسلی شب های تار من
...
1. به اختیار گرو برد چشم یار از من
که دور از او ببرد گریه اختیار از من
...
1. کس نیست در این گوشه فراموشتر از من
وز گوشهنشینان تو خاموشتر از من
...
1. تیره گون شد کوکب بخت همایون فال من
واژگون گشت از سپهر واژگون اقبال من
...
1. این همه جلوه و در پرده نهانی گل من
وین همه پرده و از جلوه عیانی گل من
...
1. باز شد روزنی از گلشن شیراز به من
میکشد نرگس و نارنج سری باز به من
...
1. عشقی که درد عشق وطن بود درد او
او بود مرد عشق که کس نیست مرد او
...
1. یادم نکرد و شاد حریفی که یاد از او
یادش بخیر گرچه دلم نیست شاد از او
...
1. ای آفتاب هاله ای از روی ماه تو
مه برلب افق لبه ای از کلاه تو
...
1. سایه جان رفتنی استیم بمانیم که چه
زنده باشیم و همه روضه بخوانیم که چه
...