آثار شهریار

صفحه 10 از 17
17 اثر از گزیدهٔ غزلیات شهریار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر گزیدهٔ غزلیات شهریار شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار شهریار / گزیدهٔ غزلیات شهریار

گزیدهٔ غزلیات شهریار

1 دل و جانیکه دربردم من از ترکان قفقازی به شوخی می برند از من سیه چشمان شیرازی

2 من آن پیرم که شیران را به بازی برنمیگیرم تو آهووش چنان شوخی که با من میکنی بازی

3 بیا این نرد عشق آخری را با خدا بازیم که حسن جاودان بردست عشق جاودان بازی

4 ز آه همدمان باری کدورتها پدید آید بیا تا هر دو با آیینه بگذاریم غمازی

1 یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم

2 تو جگر گوشه هم از شیر بریدی و هنوز من بیچاره همان عاشق خونین جگرم

3 خون دل میخورم و چشم نظر بازم جام جرمم این است که صاحبدل و صاحبنظرم

4 منکه با عشق نراندم به جوانی هوسی هوس عشق و جوانیست به پیرانه سرم

1 باز امشب ای ستاره تابان نیامدی باز ای سپیده شب هجران نیامدی

2 شمعم شکفته بود که خندد به روی تو افسوس ای شکوفه خندان نیامدی

3 زندانی تو بودم و مهتاب من چرا باز امشب از دریچه زندان نیامدی

4 با ما سر چه داشتی ای تیره شب که باز چون سرگذشت عشق به پایان نیامدی

1 باز شد روزنی از گلشن شیراز به من میکشد نرگس و نارنج سری باز به من

2 سروناز ارم از دور به من کرد سلام جای آن را که چنان سرو کند ناز به من

3 افق طالع من طلعت باباکوهی است کو فروتابد از آن کوه سرافراز به من

4 بانی کلک فریدون به قطار از شیراز بار زد قافله شکر اهواز به من

1 در دیاری که در او نیست کسی یار کسی کاش یارب که نیفتد به کسی کار کسی

2 هر کس آزار من زار پسندید ولی نپسندید دل زار من آزار کسی

3 آخرش محنت جانکاه به چاه اندازد هر که چون ماه برافروخت شب تار کسی

4 سودش این بس که بهیچش بفروشند چو من هر که با قیمت جان بود خریدار کسی

1 راه گم کرده و با رویی چو ماه آمده‌ای مگر ای شاهد گمراه به راه آمده‌ای

2 باری این موی سپیدم نگر ای چشم سیاه گر به پرسیدن این بخت سیاه آمده‌ای

3 کشته چاه غمت را نفسی هست هنوز حذر ای آینه در معرض آه آمده‌ای

4 از در کاخ ستم تا به سر کوی وفا خاکپای تو شوم کاین همه راه آمده‌ای

1 روی در کعبه این کاخ کبود آمده‌ایم چون کواکب به طواف و به درود آمده‌ایم

2 در پناه علم سبز تو با چهره زرد به تظلم ز بر چرخ کبود آمده‌ایم

3 تا که مشکین شود آفاق به انفاس نسیم سینه‌ها مجمره عنبر و عود آمده‌ایم

4 پای این کاخ دل‌افروز همایون درگاه چون فلک با سر تعظیم و سجود آمده‌ایم

1 به اختیار گرو برد چشم یار از من که دور از او ببرد گریه اختیار از من

2 به روز حشر اگر اختیار با ما بود بهشت و هر چه در او از شما و یار از من

3 سیه تر از سر زلف تو روزگار من است دگر چه خواهد از این بیش روزگار از من

4 به تلخکامی از آن دلخوشم که می ماند بسی فسانه شیرین به یادگار از من

1 نالدم پای که چند از پی یارم بدوانی من بدو میرسم اما تو که دیدن نتوانی

2 من سراپا همه شرمم تو سراپا همه عفت عاشق پا به فرارم تو که این درد ندانی

3 چشم خود در شکن خط بنهفتم که بدزدی یک نظر در تو ببینم چو تو این نامه بخوانی

4 به غزل چشم تو سرگرم بدارم من و زیباست که غزالی به نوای نی محزون بچرانی

1 اگر بلاکش بیداد را به داد رسی خدا کند که به سر منزل مراد رسی

2 سیاهکاری بیداد عرضه دار ای آه شبان تیره که در بارگاه داد رسی

3 جهان ز تیرگی شب بشوی چون خورشید اگر به چشمه نوشین بامداد رسی

4 سواد خیمه جانان جمال کعبه ماست سلام ما برسان گر بر آن سواد رسی

آثار شهریار

17 اثر از گزیدهٔ غزلیات شهریار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر گزیدهٔ غزلیات شهریار شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی