آثار شهریار

صفحه 11 از 17
17 اثر از گزیدهٔ غزلیات شهریار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر گزیدهٔ غزلیات شهریار شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار شهریار / گزیدهٔ غزلیات شهریار

گزیدهٔ غزلیات شهریار

1 هر سحر یاد کز آن زلف و بناگوش کنیم روز خود با شب غم دست در آغوش کنیم

2 بلبلانیم که گر لب بگشائیم ای گل همه آفاق در اوصاف تو مدهوش کنیم

3 شب هجران چو شود صبح و برآید خورشید داستان غم دوشنیه فراموش کنیم

4 هوش اگر آفت عشق تو شود زان لب لعل عشوه ای صاعقه خرمن آن هوش کنیم

1 بلبل عشقم و از آن گل خندان گویم سخن از آن گل خندان به سخندان گویم

2 غزل آموز غزالانم و با نای شبان غزل خود به غزالان غزلخوان گویم

3 شعر من شرح پریشانی زلفی است شگفت که پریشان کندم گر نه پریشان گویم

4 آنچه فرزانه به آزادی و زنهار نگفت من دیوانه به زنجیر و به زندان گویم

1 نیما غم دل گو که غریبانه بگرییم سر پیش هم آریم و دو دیوانه بگرییم

2 من از دل این غار و تو از قله آن قاف از دل بهم افتیم و به جانانه بگرییم

3 دودیست در این خانه که کوریم ز دیدن چشمی به کف آریم و به این خانه بگرییم

4 آخر نه چراغیم که خندیم به ایوان شمعیم که در گوشه کاشانه بگرییم

1 از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران

2 ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی تو بمان و دگران وای به حال دگران

3 رفته چون مه به محاقم که نشانم ندهند هرچه آفاق بجویند کران تا به کران

4 می‌روم تا که به صاحب‌نظری بازرسم محرم ما نبود دیده کوته‌نظران

1 یا رب آن یوسف گم گشته به من بازرسان تا طربخانه کنی بیت حزن بازرسان

2 ای خدایی که به یعقوب رساندی یوسف این زمان یوسف من نیز به من بازرسان

3 رونقی بی گل خندان به چمن بازنماند یارب آن نوگل خندان به چمن بازرسان

4 از غم غربتش آزرده خدایا مپسند آن سفرکرده ما را به وطن بازرسان

1 خلوتی داریم و حالی با خیال خویشتن گر گذاردمان فلک حالی به حال خویشتن

2 ما در این عالم که خود کنج ملالی بیش نیست عالمی داریم در کنج ملال خویشتن

3 سایه دولت همه ارزانی نودولتان من سری آسوده خواهم زیر بال خویشتن

4 بر کمال نقص و در نقص کمال خویش بین گر به نقص دیگران دیدی کمال خویشتن

1 در بهاران سری از خاک برون آوردن خنده ای کردن و از باد خزان افسردن

2 همه این است نصیبی که حیاتش نامی پس دریغ ای گل رعنا غم دنیا خوردن

3 مشو از باغ شبابت بشکفتن مغرور کز پیش آفت پیری بود و پژمردن

4 فکر آن باش که تو جانی وتن مرکب تو جان دریغست فدا کردن و تن پروردن

1 آسمان گو ندهد کام چه خواهد بودن یا حریفی نشود رام چه خواهد بودن

2 حاصل از کشمکش زندگی ای دل نامی است گو نماند ز من این نام چه خواهد بودن

3 آفتابی بود این عمر ولی بر لب بام آفتابی به لب بام چه خواهد بودن

4 نابهنگام زند نوبت صبح شب وصل من گرفتم که بهنگام چه خواهد بودن

1 ای کعبه دری باز به روی دل ما کن وی قبله دل و دیده ما قبله نما کن

2 از سینه ما سوختگان آینه ای ساز وانگاه یکی جلوه در آئینه ما کن

3 با زیبق این اشک و به خاکستر این غم این شیشه دل آینه غیب نما کن

4 آنجاکه به عشاق دهی درد محبت دردی هم از این عاشق دلخسته دوا کن

1 ای طلعت تو خنده به خورشید و ماه کن زلف تو روز روشن مردم سیاه کن

2 خال تو آتشی است دل آفتاب‌سوز خط تو سایه‌ای است سیه روی ماه کن

3 یعقوب‌ها ز هجر تو بیت‌الحزن‌نشین ای صدهزار یوسف مصری به چاه کن

4 نخل قد بلند تو بنیاد سرو کن ریحان باغ سبز خطت گل گیاه کن

آثار شهریار

17 اثر از گزیدهٔ غزلیات شهریار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر گزیدهٔ غزلیات شهریار شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی