1 نوشتم این غزل نغز با سواد دو دیده که بلکه رام غزل گردی ای غزال رمیده
2 سیاهی شب هجر و امید صبح سعادت سپید کرد مرا دیده تا دمید سپیده
3 ندیده خیر جوانی غم تو کرد مرا پیر برو که پیر شوی ای جوان خیر ندیده
4 به اشک شوق رساندم ترا به این قد و اکنون به دیگران رسدت میوه ای نهال رسیده
1 کار گل زار شود گر تو به گلزار آیی نرخ یوسف شکند چون تو به بازار آیی
2 ماه در ابر رود چون تو برآیی لب بام گل کم از خار شود چون تو به گلزار آیی
3 شانه زد زلف جوانان چمن باد بهار تا تو پیرانهسر ای دل به سر کار آیی
4 ای بت لشکری ای شاه من و ماه سپاه سپر انداختهام هرچه به پیکار آیی
1 ای ماه شب دریا ای چشمه زیبایی یک چشمه و صد دریا فری و فریبایی
2 من زشتم و زندانی اما مه رخشنده در پرده نه زیبنده است با آن همه زیبایی
3 افلاک چراغان کن کآفاق همه چشمند غوغای شبابست و آشوب تماشایی
4 سیمای تو روحانی در آینه دریاست ارزانی دریا باد این آینهسیمایی
1 مایه حسن ندارم که به بازار من آیی جانفروش سر راهم که خریدار من آیی
2 ای غزالی که گرفتار کمند تو شدم باش تا به دام غزل افتی و گرفتار من آیی
3 گلشن طبع من آراسته از لاله و نسرین همه در حسرتم ای گل که به گلزار من آیی
4 سپر صلح و صفا دارم و شمشیر محبت با تو آن پنجه نبینم که به پیکار من آیی
1 رندم و شهره به شوریدگی و شیدایی شیوهام چشمچرانی و قدحپیمایی
2 عاشقم خواهد و رسوای جهانی چه کنم عاشقانند به هم عاشقی و رسوایی
3 خط دلبند تو بادا که در اطراف رخت کار هر بوالهوسی نیست قلمفرسایی
4 نیست بزمی که به بالای تو آراسته نیست ای برازنده به بالای تو بزمآرایی
1 شکفتهام به تماشای چشم شهلایی که جز به چشم دلش نشکفد تماشایی
2 جمال پردگی جاودانه ننماید مگر به آینه پاکان سینه سینایی
3 رواق چشم که یک انعکاس او آفاق محیط نه فلکش زورقی به دریایی
4 دلی که غرق شود در شکوه این دریا به چشم باز رود در شگفت رؤیایی
1 بزن که سوز دل من به ساز میگویی ز ساز دل چه شنیدی که باز میگویی
2 مگر چو باد وزیدی به زلف یار که باز به گوش دل سخنی دلنواز میگویی
3 مگر حکایت پروانه میکنی با شمع که شرح قصه به سوز و گداز میگویی
4 به یاد تیشه فرهاد و موکب شیرین گهی ز شور و گه از شاهناز میگویی
1 راه گم کرده و با رویی چو ماه آمدهای مگر ای شاهد گمراه به راه آمدهای
2 باری این موی سپیدم نگر ای چشم سیاه گر به پرسیدن این بخت سیاه آمدهای
3 کشته چاه غمت را نفسی هست هنوز حذر ای آینه در معرض آه آمدهای
4 از در کاخ ستم تا به سر کوی وفا خاکپای تو شوم کاین همه راه آمدهای
1 هردم چو توپ میزندم پشت پای وای کس پیش پای طفل نیفتد که وای وای
2 دیر آشناتر از تو ندیدم ولی چه سود بیگانه گشتی ای مه دیرآشنای وای
3 در دامنت گریستن سازم آرزوست تا سر کنم نوای دل بینوای وای
4 سوز دلم حکایت ساز تو میکند لب بر لبم بنه که برآرم چو نای وای
1 الا ای نوگل رعنا که رشک شاخ شمشادی نگارین نخل موزونی همایون سرو آزادی
2 به صید خاطرم هر لحظه صیادی کمین گیرد کمان ابرو تو را صیدم که در صیادی استادی
3 چه شورانگیز پیکرها نگارد کلک مشکینت الا ای خسرو شیرین که خود بی تیشه فرهادی
4 قلم شیرین و خط شیرین سخن شیرین و لب شیرین خدا را ای شکر پاره مگر طوطی قنادی