آثار شهریار

صفحه 13 از 17
17 اثر از گزیدهٔ غزلیات شهریار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر گزیدهٔ غزلیات شهریار شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار شهریار / گزیدهٔ غزلیات شهریار

گزیدهٔ غزلیات شهریار

1 شبی را با من ای ماه سحرخیزان سحر کردی سحر چون آفتاب از آشیان من سفر کردی

2 هنوزم از شبستان وفا بوی عبیر آید که چون شمع عبیرآگین شبی با من سحر کردی

3 صفا کردی و درویشی بمیرم خاکپایت را که شاهی محشتم بودی و با درویش سر کردی

4 چو دو مرغ دلاویزی به تنگ هم شدیم افسوس همای من پریدی و مرا بی بال و پر کردی

1 تا چند کنیم از تو قناعت به نگاهی یک عمر قناعت نتوان کرد الهی

2 دیریست که چون هاله همه دور تو گردم چون بازشوم از سرت ای مه به نگاهی

3 بر هر دری ای شمع چو پروانه زنم سر در آرزوی آن که بیابم به تو راهی

4 نه روی سخن گفتن و نه پای گذشتن سرگشته ام ای ماه هنرپیشه پناهی

1 دل شبست و به شمران سراغ باغ تو گیرم گه از زمین و گه از آسمان سراغ تو گیرم

2 به جای آب روان نیستم دریغ که در جوی به سر بغلطم و در پیش راه باغ تو گیرم

3 نه لاله ام که برویم به طرف باغ تو لیکن به دل چو لاله بهر نوبهار داغ تو گیرم

4 به بام قصر بیا و چراغ چهره بیفروز که راه باغ تو در پرتو چراغ تو گیرم

1 تا کی چو باد سربدوانی به وادیم ای کعبه مراد ببین نامرادیم

2 دلتنگ شامگاه و به چشم ستاره بار گویی چراغ کوکبه بامدادیم

3 چون لاله ام ز شعله عشق تو یادگار داغ ندامتی است که بر دل نهادیم

4 مرغ بهشت بودم و افتادمت به دام اما تو طفل بودی و از دست دادیم

1 امشب از دولت می دفع ملالی کردیم این هم از عمر شبی بود که حالی کردیم

2 ما کجا و شب میخانه خدایا چه عجب کز گرفتاری ایام مجالی کردیم

3 تیر از غمزه ساقی سپر از جام شراب با کماندار فلک جنگ وجدالی کردیم

4 غم به روئین تنی جام می انداخت سپر غم مگو عربده با رستم زالی کردیم

1 هردم چو توپ می‌زندم پشت پای وای کس پیش پای طفل نیفتد که وای وای

2 دیر آشناتر از تو ندیدم ولی چه سود بیگانه گشتی ای مه دیرآشنای وای

3 در دامنت گریستن سازم آرزوست تا سر کنم نوای دل بی‌نوای وای

4 سوز دلم حکایت ساز تو می‌کند لب بر لبم بنه که برآرم چو نای وای

1 چه شد آن عهد قدیم و چه شد آن یار ندیم خون کند خاطر من خاطره عهد قدیم

2 چه شدن آن طره پیوند دل و جان که دگر دل بشکسته عاشق ننوازد به نسیم

3 آن دل بازتر از دست کریمم یارب چون پسندی که شود تنگتر از چشم لئیم

4 عهد طفلی چو بیاد آرم و دامان پدر بارم از دیده به دامان همه درهای یتیم

1 سایه جان رفتنی استیم بمانیم که چه زنده باشیم و همه روضه بخوانیم که چه

2 درس این زندگی از بهر ندانستن ماست این همه درس بخوانیم و ندانیم که چه

3 خود رسیدیم به جان نعش عزیزی هر روز دوش گیریم و به خاکش برسانیم که چه

4 آری این زهر هلاهل به تشخص هر روز بچشیم و به عزیزان بچشانیم که چه

1 خلوتی داریم و حالی با خیال خویشتن گر گذاردمان فلک حالی به حال خویشتن

2 ما در این عالم که خود کنج ملالی بیش نیست عالمی داریم در کنج ملال خویشتن

3 سایه دولت همه ارزانی نودولتان من سری آسوده خواهم زیر بال خویشتن

4 بر کمال نقص و در نقص کمال خویش بین گر به نقص دیگران دیدی کمال خویشتن

1 ای طلعت تو خنده به خورشید و ماه کن زلف تو روز روشن مردم سیاه کن

2 خال تو آتشی است دل آفتاب‌سوز خط تو سایه‌ای است سیه روی ماه کن

3 یعقوب‌ها ز هجر تو بیت‌الحزن‌نشین ای صدهزار یوسف مصری به چاه کن

4 نخل قد بلند تو بنیاد سرو کن ریحان باغ سبز خطت گل گیاه کن

آثار شهریار

17 اثر از گزیدهٔ غزلیات شهریار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر گزیدهٔ غزلیات شهریار شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی