آثار شهریار

صفحه 12 از 17
17 اثر از گزیدهٔ غزلیات شهریار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر گزیدهٔ غزلیات شهریار شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار شهریار / گزیدهٔ غزلیات شهریار

گزیدهٔ غزلیات شهریار

1 برو ای ترک که ترک تو ستمگر کردم حیف از آن عمر که در پای تو من سرکردم

2 عهد و پیمان تو با ما و وفا با دگران ساده‌دل من که قسم های تو باور کردم

3 به خدا کافر اگر بود به رحم آمده بود زآن همه ناله که من پیش تو کافر کردم

4 تو شدی همسر اغیار و من از یار و دیار گشتم آواره و ترک سر و همسر کردم

1 عشقی که درد عشق وطن بود درد او او بود مرد عشق که کس نیست مرد او

2 چون دود شمع کشته که با وی دمیست گرم بس شعله‌ها که بشکفد از آه سرد او

3 بر طرف لاله زار شفق پر زند هنوز پروانه تخیل آفاق گرد او

4 او فکر اتحاد غلامان به مغز پخت از بزم خواجه سخت به جا بود طرد او

1 نه عقلی و نه ادراکی و من خود خاک و خاشاکی چه گویم با تو کز عزت ورای عقل و ادراکی

2 نه مشکاتم که مصباح جمال عشقم افروزد چه نسبت نور پاکی را به چون من خاک ناپاکی

3 نه آتش هم به چندین سرکشی خاکستری گردد پس از افتادگی سر وامگیر ای نفس کز خاکی

4 بکاهی شب به شب چون ماه و در چاه محاق افتی اگر با تاج خورشیدی وگر بر تخت افلاکی

1 مایه حسن ندارم که به بازار من آیی جان‌فروش سر راهم که خریدار من آیی

2 ای غزالی که گرفتار کمند تو شدم باش تا به دام غزل افتی و گرفتار من آیی

3 گلشن طبع من آراسته از لاله و نسرین همه در حسرتم ای گل که به گلزار من آیی

4 سپر صلح و صفا دارم و شمشیر محبت با تو آن پنجه نبینم که به پیکار من آیی

1 ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی

2 تو که آتشکده عشق و محبت بودی چه بلا رفت که خاکستر خاموش شدی

3 به چه دستی زدی آن ساز شبانگاهی را که خود از رقت آن بی‌خود و بی‌هوش شدی

4 تو به صد نغمه زبان بودی و دل‌ها همه گوش چه شنفتی که زبان بستی و خود گوش شدی

1 چو بستی در بروی من به کوی صبر رو کردم چو درمانم نبخشیدی به درد خویش خو کردم

2 چرا رو در تو آرم من که خود را گم کنم در تو به خود باز آمدم نقش تو در خود جستجو کردم

3 خیالت ساده دل تر بود و با ما از تو یک رو تر من اینها هر دو با آئینه دل روبرو کردم

4 فشردم باهمه مستی به دل سنگ صبوری را زحال گریهٔ پنهان حکایت با سبو کردم

1 هر سحر یاد کز آن زلف و بناگوش کنیم روز خود با شب غم دست در آغوش کنیم

2 بلبلانیم که گر لب بگشائیم ای گل همه آفاق در اوصاف تو مدهوش کنیم

3 شب هجران چو شود صبح و برآید خورشید داستان غم دوشنیه فراموش کنیم

4 هوش اگر آفت عشق تو شود زان لب لعل عشوه ای صاعقه خرمن آن هوش کنیم

1 ای دل به ساز عرش اگر گوش می‌کنی از ساکنان فرش فراموش می‌کنی

2 گر نای زهره بشنوی ای دل به گوش هوش آفاق را به زمزمه مدهوش می‌کنی

3 چون زلف سایه پنجه درافکن به ماهتاب گر خواب خود مشوش و مغشوش می‌کنی

4 عشق مجاز غنچه عشق حقیقت است گل گو شکفته باش اگر بوش می‌کنی

1 به تیره بختی خود کس نه دیدم و نه شنیدم ز بخت تیره خدایا چه دیدم و چه کشیدم

2 برای گفتن با دوست شکوه ها به دلم بود ولی دریغ که در روزگار دوست ندیدم

3 وگر نگاه امیدی بسوی هیچکسم نیست چرا که تیر ندامت بدوخت چشم امیدم

4 رفیق اگر تو رسیدی سلام ما برسانی که من به اهل وفا و مروتی نرسیدم

1 تا کی در انتظار گذاری به زاریم باز آی بعد از اینهمه چشم انتظاریم

2 دیشب به یاد زلف تو در پرده های ساز جان سوز بود شرح سیه روزگاریم

3 بس شکوه کردم از دل ناسازگار خود دیشب که ساز داشت سرسازگاریم

4 شمعم تمام گشت و چراغ ستاره مرد چشمی نماند شاهد شب زنده داریم

آثار شهریار

17 اثر از گزیدهٔ غزلیات شهریار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر گزیدهٔ غزلیات شهریار شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی