1 نالد به حال زار من امشب سه تار من این مایه تسلی شب های تار من
2 ای دل ز دوستان وفادار روزگار جز ساز من نبود کسی سازگار من
3 در گوشه غمی که فراموش عالمی است من غمگسار سازم و او غمگسار من
4 اشک است جویبار من و ناله سه تار شب تا سحر ترانه این جویبار من
1 به اختیار گرو برد چشم یار از من که دور از او ببرد گریه اختیار از من
2 به روز حشر اگر اختیار با ما بود بهشت و هر چه در او از شما و یار از من
3 سیه تر از سر زلف تو روزگار من است دگر چه خواهد از این بیش روزگار از من
4 به تلخکامی از آن دلخوشم که می ماند بسی فسانه شیرین به یادگار از من
1 کس نیست در این گوشه فراموشتر از من وز گوشهنشینان تو خاموشتر از من
2 هرکس به خیالیست همآغوش و کسی نیست ای گل به خیال تو همآغوشتر از من
3 می نوشد از آن لعل شفقگون همه آفاق اما که در این میکده غم نوشتر از من
4 افتاده جهانی همه مدهوش تو لیکن افتادهتر از من نه و مدهوشتر از من
1 تیره گون شد کوکب بخت همایون فال من واژگون گشت از سپهر واژگون اقبال من
2 خنده بیگانگان دیدم نگفتم درد دل آشنایا با تو گویم گریه دارد حال من
3 با تو بودم ای پری روزی که عقل از من گریخت گر تو هم از من گریزی وای بر احوال من
4 روزگار اینسان که خواهد بی کس و تنها مرا سایه هم ترسم نیاید دیگر از دنبال من
1 این همه جلوه و در پرده نهانی گل من وین همه پرده و از جلوه عیانی گل من
2 آن تجلی که به عشق است و جلالست و جمال و آن ندانیم که خود چیست تو آنی گل من
3 از صلای ازلی تا به سکوت ابدی یک دهن وصف تو هر دل به زبانی گل من
4 اشک من نامه نویس است وبجز قاصد راه نیست در کوی توام نامه رسانی گل من
1 باز شد روزنی از گلشن شیراز به من میکشد نرگس و نارنج سری باز به من
2 سروناز ارم از دور به من کرد سلام جای آن را که چنان سرو کند ناز به من
3 افق طالع من طلعت باباکوهی است کو فروتابد از آن کوه سرافراز به من
4 بانی کلک فریدون به قطار از شیراز بار زد قافله شکر اهواز به من
1 عشقی که درد عشق وطن بود درد او او بود مرد عشق که کس نیست مرد او
2 چون دود شمع کشته که با وی دمیست گرم بس شعلهها که بشکفد از آه سرد او
3 بر طرف لاله زار شفق پر زند هنوز پروانه تخیل آفاق گرد او
4 او فکر اتحاد غلامان به مغز پخت از بزم خواجه سخت به جا بود طرد او
1 یادم نکرد و شاد حریفی که یاد از او یادش بخیر گرچه دلم نیست شاد از او
2 با حق صحبت من و عهد قدیم خویش یادم نکرد یار قدیمی که یاد از او
3 دلشاد باد آن که دلم شاد از اونگشت وان گل که یاد من نکند یاد باد از او
4 حال دلم حواله به دیوان خواجه باد حال دلم حواله به دیوان خواجه باد
1 ای آفتاب هاله ای از روی ماه تو مه برلب افق لبه ای از کلاه تو
2 لرزنده چون کواکب گاه سپیده دم شمع شبی سیاهم و چشمم به راه تو
3 کی میرسی به پرچم خونین چون شفق خورشید و مه سری به سنان سپاه تو
4 ای دل فریب جادوی مهتاب شب مخور زلفش کشیده نقشه روز سیاه تو
1 سایه جان رفتنی استیم بمانیم که چه زنده باشیم و همه روضه بخوانیم که چه
2 درس این زندگی از بهر ندانستن ماست این همه درس بخوانیم و ندانیم که چه
3 خود رسیدیم به جان نعش عزیزی هر روز دوش گیریم و به خاکش برسانیم که چه
4 آری این زهر هلاهل به تشخص هر روز بچشیم و به عزیزان بچشانیم که چه