آثار شهریار

صفحه 7 از 17
17 اثر از گزیدهٔ غزلیات شهریار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر گزیدهٔ غزلیات شهریار شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار شهریار / گزیدهٔ غزلیات شهریار

گزیدهٔ غزلیات شهریار

1 آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا بی‌وفا حالا که من افتاده‌ام از پا چرا

2 نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی سنگ‌دل این زودتر می‌خواستی حالا چرا

3 عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست من که یک امروز مهمان توام فردا چرا

4 نازنینا ما به ناز توجوانی داده‌ایم دیگر اکنون با جوانان نازکن با ما چرا

1 صبا به شوق در ایوان شهریار آمد که خیز و سر به در از دخمه کن بهار آمد

2 ز زلف زرکش خورشید بند سیم سه تار که پرده های شب تیره تار و مار آمد

3 به شهر چند نشینی شکسته‌دل برخیز که باغ و بیشه شمران شکوفه‌زار آمد

4 به سان دختر چادرنشین صحرایی عروس لاله به دامان کوهسار آمد

1 ای چشم خمارین که کشد سرمه خوابت وی جام بلورین که خورد باده نابت

2 خواهم همه شب خلق به نالیدن شبگیر از خواب برآرم که نبینند به خوابت

3 ای شمع که با شعله دل غرقه به اشکی یارب تو چه آتش که بشویند به آبت

4 ای کاخ همایون که در اقلیم عقابی یارب نفتد ولوله وای غرابت

1 لبت تا در شکفتن لاله سیراب را ماند دلم در بیقراری چشمه مهتاب را ماند

2 گهی کز روزن چشمم فرو تابد جمال تو به شبهای دل تاریک من مهتاب را ماند

3 خزان خواهیم شد ساقی کنون مستی غنیمت دان که لاله ساغر و شبنم شراب ناب را ماند

4 بتا گنجینه حسن و جوانی را وفایی نیست وفای بی مروت گوهر نایاب را ماند

1 شبست و چشم من و شمع اشکبارانند مگر به ماتم پروانه سوگوارانند

2 چه می کند بدو چشم شب فراق تو ماه که این ستاره شماران ستاره بارانند

3 مرا ز سبز خط و چشم مستش آید یاد در این بهار که بر سبزه میگسارانند

4 به رنگ لعل تو ای گل پیاله های شراب چو لاله بر لب نوشین جویبارانند

1 ماهم که هاله ای به رخ از دود آهش است دائم گرفته چون دل من روی ماهش است

2 دیگر نگاه وصف بهاری نمی کند شرح خزان دل به زبان نگاهش است

3 دیدم نهان فرشته شرم و عفاف او آورده سر به گوش من و عذرخواهش است

4 بگریخته است از لب لعلش شکفتگی دائم گرفتگی است که بر روی ماهش است

1 شمعی فروخت چهره که پروانه تو بود عقلی درید پرده که دیوانه تو بود

2 خم فلک که چون مه و مهرش پیاله هاست خود جرعه نوش گردش پیمانه تو بود

3 پیرخرد که منع جوانان کند ز می تابود خود سبو کش میخانه تو بود

4 خوان نعیم و خرمن انبوه نه سپهر ته سفره خوار ریزش انبانه تو بود

1 روشنانی که به تاریکی شب گردانند شمع در پرده و پروانه سر گردانند

2 خود بده درس محبت که ادیبان خرد همه در مکتب توحید تو شاگردانند

3 تو به دل هستی و این قوم به گل می جویند تو به جانستی و این جمع جهانگردانند

4 عاشقانراست قضا هر چه جهانراست بلا نازم این قوم بلاکش که بلاگردانند

1 گربه پیرانه سرم بخت جوانی به سر آید از در آشتیم آن مه بی مهر درآید

2 آمد از تاب و تبم جان به لب ای کاش که جانان با دم عیسویم ایندم آخر به سر آید

3 خوابم آشفت و چنان بود که با شاهد مهتاب به تماشای من از روزنه کلبه درآید

4 دلکش آن چهره که چون لاله بر افروخته از شرم بار دیگر به سراغ من خونین جگر آید

1 کاش پیوسته گل و سبزه و صحرا باشد گلرخان را سر گلگشت و تماشا باشد

2 زلف دوشیزه گل باشد و غماز نسیم بلبل شیفته شوریده و شیدا باشد

3 سر به صحرا نهد آشفته تر از باد بهار هر که با آن سر زلفش سر سودا باشد

4 رستخیز چمن و شاهد و ساقی مخمور چنگ و نی باشد و می باشد و مینا باشد

آثار شهریار

17 اثر از گزیدهٔ غزلیات شهریار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر گزیدهٔ غزلیات شهریار شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی