آثار شهریار

صفحه 4 از 17
17 اثر از گزیدهٔ غزلیات شهریار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر گزیدهٔ غزلیات شهریار شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار شهریار / گزیدهٔ غزلیات شهریار

گزیدهٔ غزلیات شهریار

1 برداشت پرده شمعم و پروانه پرگرفت بازار شوق پردگیان باز درگرفت

2 شمع طرب شکفت در آغوش اشک و آه ابری به هم برآمد و ماهی به برگرفت

3 زین خوشترت کجا خبری در زند که دوست سر بی خبر به ما زد و از ما خبر گرفت

4 بار غمی که شانه تهی کرد از او فلک این زلف و شانه خواهدم از دوش برگرفت

1 رفتم و بیشم نبود روی اقامت وعده دیدار گو بمان به قیامت

2 گر تو قیامت به وعده دور نخواهی یک نظرم جلوه کن بدان قد و قامت

3 بانگ اذان است و چشم مست تو بینم در خم محراب ابروان به امامت

4 قصر نمازت چه ای مسافر مجنون کعبه لیلی است قصد کن به اقامت

1 دیر آمدی که دست ز دامن ندارمت جان مژده داده‌ام که چو جان در بر آرمت

2 تا شویمت از آن گل عارض غبار راه ابری شدم ز شوق که اشکی ببارمت

3 عمری دلم به سینه فشردی در انتظار تا درکشم به سینه و در بر فشارمت

4 این سان که دارمت چو لئیمان نهان ز خلق ترسم بمیرم و به رقیبان گذارمت

1 گاهی گر از ملال محبت بخوانمت دوری چنان مکن که به شیون برانمت

2 چون آه من به راه کدورت مرو که اشک پیک شفاعتی است که از پی دوانمت

3 تو گوهر سرشکی و دردانه صفا مژگان فشانمت که به دامن نشانمت

4 سرو بلند من که به دادم نمی رسی دستم اگر رسد به خدا می رسانمت

1 نه وصلت دیده بودم کاشکی ای گل نه هجرانت که جانم در جوانی سوخت ای جانم به قربانت

2 تحمل گفتی و من هم که کردم سال ها اما چقدر آخر تحمل بلکه یادت رفته پیمانت

3 چو بلبل نغمه خوانم تا تو چون گل پاکدامانی حذر از خار دامنگیر کن دستم به دامانت

4 تمنای وصالم نیست عشق من مگیر از من به دردت خو گرفتم نیستم در بند درمانت

1 شنیده‌ام که به شاهان عشق بخشی تاج به تاج عشق تو من مستحقم و محتاج

2 تو تاج بخشی و من شهریار ملک سخن به دولت سرت از آفتاب دارم تاج

3 کمان آرشه زه کن که تیر لشگر غم بر آن سر است که از قلب ما کند آماج

4 اگر که سالک عشقی به پیر دیر گرای که گفته‌اند قمار نخست با لیلاج

1 یا رب مباد کز پا جانان من بیفتد درد و بلای او کاش بر جان من بیفتد

2 من چون ز پا بیفتم درمان درد من اوست درد آن بود که از پا درمان من بیفتد

3 یک عمر گریه کردم ای آسمان روا نیست دردانه ام ز چشم گریان من بیفتد

4 ماهم به انتقام ظلمی که کرده با من ترسم به درد عشق و هجران من بیفتد

1 مه من هنوز عشقت دل من فکار دارد تو یکی بپرس از این غم که به من چه کار دارد

2 نه بلای جان عاشق شب هجرتست تنها که وصال هم بلای شب انتظار دارد

3 تو که از می جوانی همه سرخوشی چه دانی که شراب ناامیدی چقدر خمار دارد

4 نه به خود گرفته خسرو پی آهوانِ ارمن که کمند زلف شیرین هوس شکار دارد

1 با رنگ و بویت ای گل گل رنگ و بو ندارد با لعلت آب حیوان آبی به جو ندارد

2 از عشق من به هر سو در شهر گفتگویی است من عاشق تو هستم این گفتگو ندارد

3 دارد متاع عفت از چار سو خریدار بازار خودفروشی این چار سو ندارد

4 جز وصف پیش رویت در پشت سر نگویم رو کن به هر که خواهی گل پشت و رو ندارد

1 شباب عمر عجب با شتاب می‌گذرد بدین شتاب خدایا شباب می‌گذرد

2 شباب و شاهد و گل مغتنم بود ساقی شتاب کن که جهان با شتاب می‌گذرد

3 به چشم خود گذر عمر خویش می‌بینم نشسته‌ام لب جویی و آب می‌گذرد

4 به روی ماه نیاری حدیث زلف سیاه که ابر از جلو آفتاب می‌گذرد

آثار شهریار

17 اثر از گزیدهٔ غزلیات شهریار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر گزیدهٔ غزلیات شهریار شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی