آثار شهریار

صفحه 2 از 17
17 اثر از گزیدهٔ غزلیات شهریار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر گزیدهٔ غزلیات شهریار شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار شهریار / گزیدهٔ غزلیات شهریار

گزیدهٔ غزلیات شهریار

1 طبعم از لعل تو آموخت درافشانی‌ها ای رخت چشمه خورشید درخشانی‌ها

2 سرو من صبح بهار است به طرف چمن آی تا نسیمت بنوازد به گل‌افشانی‌ها

3 گر بدین جلوه به دریاچه اشکم تابی چشم خورشید شود خیره ز رخشانی‌ها

4 دیده در ساق چو گلبرگ تو لغزد که ندید مخمل اینگونه به کاشانه کاشانی‌ها

1 زین همرهان همراز من تنها توئی تنها بیا باشد که در کام صدف گوهر شوی یکتا بیا

2 یارب که از دریا دلی خود گوهر یکتا شوی ای اشک چشم آسمان در دامن دریا بیا

3 ما ره به کوی عافیت دانیم و منزلگاه انس ای در تکاپوی طلب گم کرده ره با ما بیا

4 ای ماه کنعانی ترا یاران به چاه افکنده اند در رشته پیوند ما چنگی زن و بالا بیا

1 باز کن نغمه جانسوزی از آن ساز امشب تا کنی عقده اشک از دل من باز امشب

2 ساز در دست تو سوز دل من می گوید من هم از دست تو دارم گله چون ساز امشب

3 مرغ دل در قفس سینه من می نالد بلبل ساز ترا دیده هم آواز امشب

4 زیر هر پرده ساز تو هزاران راز است بیم آنست که از پرده فتد راز امشب

1 صدای سوز دل شهریار و ساز حبیب چه دولتی است به زندانیان خاک نصیب

2 به هم رسیده در این خاکدان ترانه و شعر چو در ولایت غربت دو همزبان غریب

3 روان دهد به سر انگشت دلنواز به ساز که نبض مرده جهد چون مسیح بود طبیب

4 صفای باغچه قلهک است و از توچال نسیم همره بوی قرنفل آید و طیب

1 ای چشم خمارین که کشد سرمه خوابت وی جام بلورین که خورد باده نابت

2 خواهم همه شب خلق به نالیدن شبگیر از خواب برآرم که نبینند به خوابت

3 ای شمع که با شعله دل غرقه به اشکی یارب تو چه آتش که بشویند به آبت

4 ای کاخ همایون که در اقلیم عقابی یارب نفتد ولوله وای غرابت

1 ای جگر گوشه کیست دمسازت با جگر حرف میزند سازت

2 تارو پودم در اهتزاز آرد سیم ساز ترانه پردازت

3 حیف نای فرشتگانم نیست تا کنم ساز دل هم آوازت

4 وای ازین مرغ عاشق زخمی که بنالد به زخمه سازت

1 ای چشم خمارین ، تو و افسانه نازت وی زلف کمندین ، من و شبهای درازت

2 شبها منم و چشمک محزون ثریا با اشک غم و زمزمه راز و نیازت

3 بازآمدی ای شمع که با جمع نسازی بنشین و به پروانه بده سوز و گدازت

4 گنجینه رازی است به هر مویت و زان موی هر چنبره ماری است به گنجینه رازت

1 تا چشم دل به طلعت آن ماه منظر است طالع مگو که چشمه خورشید خاورست

2 کافر نه ایم و بر سرمان شور عاشقی است آنرا که شور عشق به سر نیست کافر است

3 بر سردر عمارت مشروطه یادگار نقش به خون نشسته عدل مظفر است

4 ما آرزوی عشرت فانی نمی کنیم ما را سریر دولت باقی مسخر است

1 ماهم که هاله ای به رخ از دود آهش است دائم گرفته چون دل من روی ماهش است

2 دیگر نگاه وصف بهاری نمی کند شرح خزان دل به زبان نگاهش است

3 دیدم نهان فرشته شرم و عفاف او آورده سر به گوش من و عذرخواهش است

4 بگریخته است از لب لعلش شکفتگی دائم گرفتگی است که بر روی ماهش است

1 ایرجا سر بدرآور که امیر آمده است چه امیری که به عشق تو اسیر آمده است

2 چون فرستاده سیمرغ به سهراب دلیر نوشداروست ولی حیف که دیر آمده است

3 گوئی از چشم نظرباز تو بی پروانیست چون غزالی به سر کشته شیر آمده است

4 خیز غوغای بهارست که پروانه شویم غنچه شوخ پر از شکر و شیر آمده است

آثار شهریار

17 اثر از گزیدهٔ غزلیات شهریار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر گزیدهٔ غزلیات شهریار شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی