عندلیب مست را خاموش کردن از صائب تبریزی غزل 1034
1. عندلیب مست را خاموش کردن مشکل است
شعله آواز را خس پوش کردن مشکل است
1. عندلیب مست را خاموش کردن مشکل است
شعله آواز را خس پوش کردن مشکل است
1. با لب خاموش حفظ آه کردن مشکل است
از گره این رشته را کوتاه کردن مشکل است
1. دیدن روی تو ظلم است و ندیدن کردن مشکل است
چیدن این گل گناه است و نچیدن مشکل است
1. خط به گرد عارض دلدار دیدن مشکل است
دامن گل را به دست خار دیدن مشکل است
1. عشق را در پرده ناموس دیدن مشکل است
شمع را در جامه فانوس دیدن مشکل است
1. خط به گرد آن لب چون نوش دیدن مشکل است
چشمه امید را خس پوش دیدن مشکل است
1. باده بی لعل لب دلبر کشیدن مشکل است
تلخی از دریای بی گوهر کشیدن مشکل است
1. از خسیسان منت احسان کشیدن مشکل است
ناز ماه مصر از اخوان کشیدن مشکل است
1. توبه از می در بهار نوجوانی مشکل است
تشنه بر گشتن ز آب زندگانی مشکل است
1. هر چه امروزست بار خاطرت فردا گل است
در جگرخاری که اینجا بشکند آنجا گل است
1. سینه ام از داغ رنگارنگ صحرای گل است
پای من از زخم خار خونچکان پای گل است
1. حسن عالمسوز ماه من دو بالای گل است
کج نگه کردن به دستارش چه یارای گل است؟