چشم خواب آلودگان در انتظار از صائب تبریزی غزل 1023
1. چشم خواب آلودگان در انتظار منزل است
دیده بیدار دل آیینه دار منزل است
1. چشم خواب آلودگان در انتظار منزل است
دیده بیدار دل آیینه دار منزل است
1. سعی در تحصیل اسباب جهان بی حاصل است
آنچه نتوان برد با خود، جمع آن بی حاصل است
1. با کمال قرب، از جانان دل ما غافل است
زنده از دریاست ماهی و ز دریا غافل است
1. از بدن آزادی جانهای غافل مشکل است
پای خواب آلود بیرون کردن از گل مشکل است
1. از تن خاکی به جد و جهد رستن مشکل است
رشته جان را به زور خود گسستن مشکل است
1. پیش آن لب بر جگر دندان فشردن مشکل است
با وجود باده خون خویش خوردن مشکل است
1. جمع دل در عالم اسباب کردن مشکل است
حفظ خرمن در ره سیلاب کردن مشکل است
1. خانه تن را به جان آباد کردن مشکل است
بر سر ریگ روان بنیاد کردن مشکل است
1. وقت خط پهلو تهی از یار کردن مشکل است
در بهاران پشت بر گلزار کردن مشکل است
1. داستان شوق را تحریر کردن مشکل است
بحر را از موج در زنجیر کردن مشکل است
1. هرزه گو را خامش از تقریر کردن مشکل است
شعله را از ژاژخایی سیر کردن مشکل است