جای غم خالی بود تا ساغر از صائب تبریزی غزل 975
1. جای غم خالی بود تا ساغر از صهبا پرست
دور دور می پرستان است تا مینا پرست
1. جای غم خالی بود تا ساغر از صهبا پرست
دور دور می پرستان است تا مینا پرست
1. گوش تا گوش زمین از گفتگوی من پرست
تا خط بغداد، این جام از سبوی من پرست
1. عیب نادان در زمان خامشی گویاترست
پسته بی مغز در لب بستگی رسواترست
1. از نظرها درد و داغ عشق پنهان خوشترست
جای این گلهای خوشبو در گریبان خوشترست
1. عکس ساقی در شراب ناب دیدن خوشترست
حسن عالمسوز را در آب دیدن خوشترست
1. از نسیم آن زلف مشک افشان سبک جولانترست
از صدف آن غنچه سیراب خوش دندانترست
1. پیش ما دشنام جانان از شکر شیرین ترست
روی تلخ بحر از آب گهر شیرین ترست
1. حلقه اطفال بهر اهل سودا بهترست
تنگنای شهر از دامان صحرا بهترست
1. گوش بی دردان گران از خواب باشد بهتر است
این صدف پر گوهر سیماب باشد بهترست
1. در طریق عشق هر جا می گذاری پا، سرست
موج این وادی رگ جان، ریگ این صحرا سرست
1. هر نقاب روی جانان را نقاب دیگرست
هر حجابی را که طی کردی حجاب دیگرست
1. صبح محشر آن پریرو را نقاب دیگرست
تشنه دیدار را کوثر سراب دیگرست