داغ است لاله زار دل دردمند از صائب تبریزی غزل 762
1. داغ است لاله زار دل دردمند ما
خواند نوا به آتش سوزان سپند ما
1. داغ است لاله زار دل دردمند ما
خواند نوا به آتش سوزان سپند ما
1. عالم ختن شد از قلم مشکسود ما
جای ترحم است به زخم حسود ما
1. دایم شکفته است دل داغدار ما
موقوف وقت نیست چو عنبر بهار ما
1. منگر به چشم کم به دل داغدار ما
فانوس شمع طور بود لاله زار ما
1. آمیخته است مستی ما با خمار ما
یکدست چون حناست خزان و بهار ما
1. با اختیار حق چه بود اختیار ما؟
با نور آفتاب چه باشد شرار ما؟
1. دوری ز خلق، باغ و بهارست پیش ما
دامان دشت، دامن یارست پیش ما
1. برق جلال، عین جمال است پیش ما
داغ پلنگ، چشم غزال است پیش ما
1. آشفتگی ز عقل پذیرد دماغ ما
فانوس گردباد شود بر چراغ ما
1. در سیر و دور می گذرد ماه و سال ما
چون گردباد ریشه ندارد نهال ما
1. دست فلک کبود شد از گوشمال ما
شوخی ز سر نهشت دل خردسال ما