هم ناله رباب نباشد کسی از صائب تبریزی غزل 690
1. هم ناله رباب نباشد کسی چرا؟
هم گریه کباب نباشد کسی چرا؟
1. هم ناله رباب نباشد کسی چرا؟
هم گریه کباب نباشد کسی چرا؟
1. در جوش گل شراب ننوشد کسی چرا؟
با رحمت خدای نجوشد کسی چرا؟
1. ترجیح می دهد به پدر اوستاد را
هر کس شناخته است بیاض و سواد را
1. قید عیال، پست کند رای مرد را
گهواره تخته بند کند پای مرد را
1. بادام تلخ نیست سزاوار قند را
در کار غیر چند کنی نوشخند را؟
1. خط تلخ ساخت آن دهن همچو قند را
این مور برد چاشنی نوشخند را
1. عشق است غمگسار دل دردمند را
آتش گره ز کار گشاید سپند را
1. افسردگی است چاره دل دردمند را
خاکسترست بستر راحت سپند را
1. وادید کرده است به من تلخ، دید را
در رجعت است عادت اعداد، عید را
1. یک بار بی خبر به شبستان من درآ
چون بوی گل، نهفته به این انجمن درآ
1. روی تو سوخته است دل لاله زار را
در غنچه کرده است حصاری بهار را
1. دیوانه کرد سبزه خطت بهار را
در خاک و خون کشید رخت لاله زار را