نیست در روی زمین سیمبری بهتر ازین از صائب تبریزی غزل 6301
1. نیست در روی زمین سیمبری بهتر ازین
نیست در عالم امکان پسری بهتر ازین
1. نیست در روی زمین سیمبری بهتر ازین
نیست در عالم امکان پسری بهتر ازین
1. حذر کن از عرق روی لاله رخساران
که می کند به دل سنگ رخنه این باران
1. به شکر این که نه ای، ای صراحی از دوران
به پای خم برسان سجده ای ز مخموران
1. هلال سیل فنایند خانه پردازان
به آب و گل نکنند التفات خودسازان
1. خمار سوخت مرا ساقیا شراب رسان
مرا به چشمه حیوان ازین سراب رسان
1. صدای پا نبود در خرام درویشان
زمین به خواب رود زیر گام درویشان
1. مخور ز حرف خنک بر دماغ سوختگان
حذر کن از دل پر درد و دماغ سوختگان
1. دل دو نیم بود ذوالفقار زنده دلان
که را بود جگر کارزار زنده دلان؟
1. اگر چه خاک کند کشته از نظر پنهان
ز کشتگان تو شد خاک سر به سر پنهان
1. نمی شود سخن راست در دهان پنهان
که تیر را نکند خانه کمان پنهان
1. زهی ز صافی چشم تو چشم جان روشن
نسیم پیش خرام تو بوی پیراهن
1. به آه گرم ز خود پاک می توان رفتن
ازین کمند به افلاک می توان رفتن