آثار صائب تبریزی

صفحه 48 از 707
707 اثر از غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی

1 عشق سازد ز هوس پاک دل آدم را دزد چون شحنه شود امن کند عالم را

2 آب جان را چو گهر در گره تن مگذار چون گل و لاله به خورشید رسان شبنم را

3 در وصالیم و همان خون جگر می نوشیم تلخی از دل نبرد قرب حرم زمزم را

4 عالم از جای به تعظیم کلامش خیزد هر که چون صبح برآرد به تأمل دم را

1 وصل و هجرست یکی چشم و دل حیران را که زر و سنگ تفاوت نکند میزان را

2 کار موقوف به وقت است که چون وقت رسید خوابی از بند رهانید مه کنعان را

3 اشک اگر پای شفاعت نگذارد به میان که جدا می کند از هم دو صف مژگان را؟

4 به که ارباب شفاعت به سر خویش زنند نکهت منت اگر هست گل احسان را

1 هر که هست، از می دیدار تو مست است اینجا ذره را ساغر خورشید به دست است اینجا

2 مگذر از پای خم می که ره دور بهشت از ره بی خبری دست به دست است اینجا

3 راه پر سنگ خطر، شیشه دل ها نازک جرس قافله آواز شکست است اینجا

4 نرسد زیر فلک همت عالی جایی هر که جایی رسد، از همت پست است اینجا

1 گر چه از درد خزانی شده رخساره ما می توان چید گل از سینه صد پاره ما

2 نفس گرم درین بوته نخواهد ماندن تا شود شیشه می این دل چون خاره ما

3 گر چه از داغ یتیمی دل ما سوخته است هست سنگ یده هر مهره گهواره ما

4 چرب سازد علم از خون شفاعت خواهان چون برآرد ز میان تیغ، ستمکاره ما

1 صاف گشتن ز خودی باده ناب است اینجا دست شستن ز جهان عالم آب است اینجا

2 همه از درد طلب نعل در آتش دارند کوه چون ریگ روان پا به رکاب است اینجا

3 نیست زان گوهر نایاب کسی را خبری چشم غواص تهی تر ز حباب است اینجا

4 وصل، از حیرت سرشار، جدایی شده است در دل بحر، گهر طالب آب است اینجا

1 میزبانی که ز جان سیر کند مهمان را چه ضرورست که آراسته سازد خوان را؟

2 کاش یک بار به سر منزل ما می آمد آن که بر تربت ما ریخت گل و ریحان را

3 پیشدستی کن و دیوان خود امروز بپرس چه ضرورست به فردا فکنی دیوان را؟

4 چه کند پرده ناموس به بی تابی عشق؟ بادبان بال و پر سیر بود طوفان را

1 نشد از روی تو سیراب نظر آینه را شرم رخسار تو خون کرد جگر آینه را

2 نیست چون کشتی طوفان زده یک جا آرام در پریخانه حسن تو نظر آینه را

3 دست مشاطه تقدیر ز جوهر بسته است به تماشای تو صد جای کمر آینه را

4 این شکوهی که به رخسار تو داده است خدا بیم آن است کند شق چو قمر آینه را

1 هست چون تاک پر از باده رگ و ریشه ما پیش خم گردن خود کج نکند شیشه ما

2 عالم از جلوه معنی است خیابان بهشت که نسیم سحر او بود اندیشه ما

3 قبضه خاک کجا دامن ما را گیرد؟ گردبادیم که در رقص بود ریشه ما

4 دهن تیشه فرهاد به خون شیرین شد به چه امید کند کار، هنرپیشه ما؟

1 فقر بی قدر کند سلطنت عالم را هوس ملک نباشد پسر ادهم را

2 می کند کار خرد، نفس چو گردید مطیع دزد چون شحنه شود امن کند عالم را

3 خرد مشمار گنه را، که گناهی است بزرگ گندمی کرد ز فردوس برون آدم را

4 پیش چشمی که شد از پرده شناسان حجاب شاهدی نیست به از چهره خود مریم را

1 باغبان در نگشوده است گلستان ترا بو نکرده است صبا سیب زنخدان ترا

2 از تو محجوب تری یاد ندارد ایام بوی گل باز ندیده است گریبان ترا

3 پرده دیده بادام مشبک شده است دیده در خواب مگر سوزن مژگان ترا؟

4 آنقدر همرهی از طالع خود می خواهم که پر از بوسه کنم چاه زنخدان ترا؟

آثار صائب تبریزی

707 اثر از غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی