گل به صد دیده شبنم نگران از صائب تبریزی غزل 548
1. گل به صد دیده شبنم نگران است او را
لاله از جمله خونین جگران است او را
1. گل به صد دیده شبنم نگران است او را
لاله از جمله خونین جگران است او را
1. غم مردن نبود جان غم اندوخته را
نیست از برق خطر مزرعه سوخته را
1. گر به گلزار بری آن رخ افروخته را
گل به بلبل نگذارد جگرسوخته را
1. گریه بسیار بود نو به وجود آمده را
خاک زندان بود از چرخ فرود آمده را
1. صلح در پرده بود یار به جنگ آمده را
مده از دست، گریبان به چنگ آمده را
1. شوق اگر قافله سالار شود قافله را
راه خوابیده پر و بال شود راحله را
1. نشد از روی تو سیراب نظر آینه را
شرم رخسار تو خون کرد جگر آینه را
1. چند بر کوردلان جلوه دهم معنی را؟
پیش دجال کشم مایده عیسی را
1. لب میگون تو خمار کند تقوی را
چشم بیمار تو آرد به زمین عیسی را
1. گریه از دل نبرد کلفت روحانی را
عرق شرم نشوید خط پیشانی را
1. خوش کن از لاله رخان زلف پریشانی را
از دل گرم برافروز شبستانی را
1. تا به کی در ته زنگار بود خنجر ما؟
چند باشد چو زره زیر قبا جوهر ما؟