طمع بوسه از آن لعل شکر خا دارم از صائب تبریزی غزل 5624
1. طمع بوسه از آن لعل شکر خا دارم
خیر از خانه در بسته تمنا دارم
1. طمع بوسه از آن لعل شکر خا دارم
خیر از خانه در بسته تمنا دارم
1. قطره بی سرو پایم دل دریا دارم
ذره خاکم و پیشانی صحرا دارم
1. جگری تشنه تر از وادی محشر دارم
دم آبی طمع از ساقی کوثر دارم
1. چند از ساده دلی زخم هوس بردارم؟
به که این آینه از پیش نفس بردارم
1. از دل سوخته اخگر به گریبان دارم
سینه ای گرمتر از خاک شهیدان دارم
1. جگری سوخته چون لاله ایمن دارم
چون نسوزم، که سر داغ به دامن دارم
1. از سری کوی تو آهنگ جدایی دارم
بوسه ای توشه راه از تو گدایی دارم
1. کرده ام نذر که از دست سبو نگذارم
جانب باده گلرنگ فرو نگذارم
1. چند در خاک وطن غنچه بود بال و پرم؟
در سر افتاده چو خورشید هوای سفرم
1. چند خود را زخیال تو به خواب اندازم ؟
چند از تشنه لبی سنگ در آب اندازم؟
1. تا به کی افتم و تا چند بپا برخیزم؟
من که افتادنی ام چند زجا برخیزم؟