از صحبت خامان، دل آگاه نگه دار از صائب تبریزی غزل 4744
1. از صحبت خامان، دل آگاه نگه دار
این آینه را در بغل از آه نگه دار
1. از صحبت خامان، دل آگاه نگه دار
این آینه را در بغل از آه نگه دار
1. ای بیجگر از تلخی عالم گله بگذار
این می به حریفان تنک حوصله بگذار
1. دارم ز تو ساده دلیها گله بسیار
پهن است درین دامن دشت آبله بسیار
1. اینطرفه که گنجایش غم می شود افزون
هرچند شود سینه من تنگ فضاتر
1. از درد بود پرسش اغیار گرانتر
سربار دراینجا بود از بار گرانتر
1. ای هر ورق گل زتو آیینه دیگر
هرغنچه زاسرارتوگنجینه دیگر
1. هر چند ترا دیده بدکرد زمن دور
درکنج قفس نیست زگل مرغ چمن دور
1. کام دل ازان چهره افروخته برگیر
درهرنگهی دیده خودرا به گهر گیر
1. مطرباچنگ را بکش به کنار
رگ این خشک مغز رابفشار
1. مطربا مهر از دهان بردار
بند خاموشی از زبان بردار
1. از سنگلاخ دنیا ای شیشه بار بگذر
چون سیل نوبهاران زین کوهسار بگذر
1. مرو ز گوشه عزلت به هیچ منظر دیگر
مجو بغیر در دل گشایش از در دیگر