ای زلفت از کمند تمنابلند تر از صائب تبریزی غزل 4720
1. ای زلفت از کمند تمنابلند تر
مژگان ز زلف و زلف ز بالا بلندتر
1. ای زلفت از کمند تمنابلند تر
مژگان ز زلف و زلف ز بالا بلندتر
1. از خط سبز چهره شود آبدارتر
در نو بهار، صبح بود بی غبارتر
1. ویرانه های کهنه بود جای مور و مار
در طبع پیر حرص و تمناست بیشتر
1. نادان ز حرص درتب و تاب است بیشتر
در شوره زار موج سراب است بیشتر
1. از سعی، کار عشق شود خام بیشتر
پیچد به مرغ بال فشان دام بیشتر
1. در سینه های تنگ بود آه بیشتر
یوسف کند طلوع ازین چاه بیشتر
1. ای چشمت از غزال ختن خوش نگاه تر
از روز عاشقان شب زلفت سیاه تر
1. ای زلف و خط و خال تو از هم کشنده تر
مژگان ز چشم و چشم زابرو زننده تر
1. ای زلف سرکش تو ز بالا کشیدهتر
مژگان و چشم شوخ تو از هم رمیدهتر
1. شد ناله ام به دور خطش عاشقانه تر
بلبل به نوبهار شود خوش ترانه تر
1. معشوق در برابر و مهتاب درنظر
آید دگر چگونه مرا خواب درنظر
1. ای هرنظر خیال ترا منزل دگر
وز هرنفس به کوی تو راه دل دگر