ربوده خواب مرا حسن بی مثال دگر از صائب تبریزی غزل 4696
1. ربوده خواب مرا حسن بی مثال دگر
گران چو خواب به چشمم بودخیال دگر
1. ربوده خواب مرا حسن بی مثال دگر
گران چو خواب به چشمم بودخیال دگر
1. ربوده است مراذوق جستجوی دگر
برون ز شش جهت افتاده ام به سوی دگر
1. درین جهان مزور به ترس و باک نگر
به دام بیشتر از دانه زیر خاک نگر
1. مکن دلیر تماشای تاب موی کمر
که زیر تیغ بود کامیاب موی کمر
1. اگر چه دردلم از ترکش است افزون تیر
همان به شست تو خمیازه می کشم چون تیر
1. فروغ دولت بیدار از شراب بگیر
می شبانه بکش صبح رابه خواب بگیر
1. بهار می گذرد ساغر چو لاله بگیر
هزار بوسه ز کنج لب پیاله بگیر
1. ز داغ عشق مرا چون شودجگر دلگیر؟
که هیچ سوخته ای نیست از شرر دلگیر
1. از انقلاب دهر نیفتم ز اعتبار
گرد یتیمی گهرم، چون شوم غبار
1. درویش را ز خرقه صد پاره نیست عار
محضر به قدر مهر بود صاحب اعتبار
1. دل راز سینه درنظر دلستان برآر
آیینه پیش یوسف از آیینه دان برآر
1. در زیر خرقه شیشه می را نگاه دار
این ماه را نهفته در ابر سیاه دار