غیر حق را می دهی ره در حریم از صائب تبریزی غزل 37
1. غیر حق را می دهی ره در حریم دل چرا؟
می کشی بر صفحه هستی خط باطل چرا
1. غیر حق را می دهی ره در حریم دل چرا؟
می کشی بر صفحه هستی خط باطل چرا
1. در هوای کام دنیا می فشانی جان چرا؟
می کنی در راه بت صید حرم قربان چرا؟
1. در طلب سستی چو ارباب هوس کردن چرا؟
راه دوری پیش داری، رو به پس کردن چرا
1. آه عالمسوز را در سینه دزدیدن چرا؟
برق را پیراهن فانوس پوشیدن چرا
1. نیستی طفل، اینقدر بر خاک غلتیدن چرا؟
گل به روی آفتاب روح مالیدن چرا
1. مد احسان است بسم الله دیوان صبح را
ره به مضمون می توان بردن ز عنوان صبح را
1. گریه مستانه می سازم شراب تلخ را
می کنم چون ابر مروارید آب تلخ را
1. غمزه اش افزود در ایام خط بیداد را
زنگ زهر جانستان شد تیغ این جلاد را
1. ره مده در خط مشکین، شانه شمشاد را
نیست حاجت حک و اصلاحی خط استاد را
1. ره مده در خط مشکین، شانه شمشاد را
کس قلم داخل نمی سازد خط استاد را
1. می گدازد خون گرمم نشتر فصاد را
می کند از آب عریان، دشنه فولاد را
1. از شکست ماست گردش، چرخ بی بنیاد را
نیست غیر از دانه آب این آسیای باد را