غیر عبرت هیچ چیز از دار دنیا برمدار از صائب تبریزی غزل 4565
1. غیر عبرت هیچ چیز از دار دنیا برمدار
هر چه را خواهی ز چشم انداخت از جا برمدار
1. غیر عبرت هیچ چیز از دار دنیا برمدار
هر چه را خواهی ز چشم انداخت از جا برمدار
1. از زمین برخاستن چشم از زمین داران مدار
راست گردیدن توقع زین گرانباران مدار
1. آرزو در دل بسوزان، عود در مجمر گذار
خاک بر لب مال، لب را بر لب کوثر گذار
1. فارغ از دامند مرغان سبک پر در گذار
خامه رامانع ز جولان نیست مسطر در گذار
1. دل چو شبنم آب کن رو در گلستانش گذار
روی اشک آلود بر رخسار خندانش گذار
1. من نمی آیم به هوش از پند، بیهوشم گذار
بحر من ساحل نخواهد گشت، در جوشم گذار
1. اشک در چشم من بیتاب چون گیرد قرار؟
درکف لرزنده این سیماب چون گیرد قرار؟
1. دل کجا در سینه ویرانه می گیرد قرار؟
کوچه گرد زلف کی درخانه می گیرد قرار؟
1. بیقرار عشق در یک جا نمی گیرد قرار
کوه اگر لنگر شود دریا نمی گیرد قرار
1. خون دل تا هست چشم تر نمی گیرد قرار
تا بود درشیشه می ساغرنمی گیرد قرار
1. هر که می داند که برگردد سخن درکوهسار
کی به حرف سخت بگشاید دهن درکوهسار؟
1. اهل دل رایاری دوران نمی آید به کار
تیغ را همواری سوهان نمی آید به کار