عشق غیور تن به نصیحت کجا دهد از صائب تبریزی غزل 4304
1. عشق غیور تن به نصیحت کجا دهد
طوفان عنان کجا به کف ناخدا دهد
1. عشق غیور تن به نصیحت کجا دهد
طوفان عنان کجا به کف ناخدا دهد
1. در دل کسی که راه هوا وهوس دهد
آیینه را به دست پریشان نفس دهد
1. گل داده هرزه نالی چمن دهد
گوش گران سزای لب پر سخن دهد
1. شوخی که عرض حسن به اغیار می دهد
آب خضر به صورت دیوار می دهد
1. در پرده غنچه برگ سفر ساز می دهد
شبنم عبث چه آینه پرداز می دهد
1. هر کس سخن به دشمن انصاف می دهد
در دست زنگی آینه صاف می دهد
1. مجنون عنان به مردم عاقل نمی دهد
موج رمیده دست به ساحل نمی دهد
1. خالش خبر ز سر دهانم نمیدهد
زان راز سر به مهر نشانم نمیدهد
1. آن را که عشق بخت جوانی نمی دهد
از حادثات خط امانی نمی دهد
1. نتوان ز عندلیب نسیمی به جان خرید
گلچین نهال شد که گل از باغبان خرید
1. از ناله عندلیب به برگ ونوارسید
رهرو به کاروان ز صدای درا رسید
1. بی خواست حرف تلخی ازان نوش لب رسید
آخر ز غیب روزی ما بی طلب رسید