آثار صائب تبریزی

صفحه 35 از 707
707 اثر از غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی

1 سبک از حرف بی مغزان نسازم گوهر خود را نبازم همچو کوه از هر صدایی لنگر خود را

2 ندزدد آفتاب از ماه نو پهلو، چه خواهد شد که بر فتراک او بندم شکار لاغر خود را؟

3 ز بیم دیده بد، چون زره زیر قبا دارم نهان در پرده بی جوهری ها جوهر خود را

4 به صد آغوش، گل زان دستگاه حسن عاجز شد به یک آغوش چون در برکشم سیمین بر خود را؟

1 عتاب و لطف می گردد ز ابروی بتان پیدا که باشد قوت بازوی هر کس از کمان پیدا

2 چو تار از گوهر و جوهر ز تیغ و موجه از ساغر بود از پیکر سیمین او رگهای جان را

3 نسازد حسن را چون مضطرب نادیدن عاشق؟ که گل بر خویش لرزد چون نباشد باغبان پیدا

4 نسیم پیرهن را در کنار مصر می گیرم که دارد صبر، تا گردد غبار کاروان پیدا؟

1 سرخ رو می گردد از ریزش کف احسان ما چون خزان در برگریزان است گلریزان ما

2 ما چو گل سر را به گلچین بی تأمل می دهیم دست خالی برنگردد دشمن از میدان ما

3 ما به همت سرخ رویی را به دست آورده ایم خشک از دریا برآید پنجه مرجان ما

4 غنچه دلگیر ما را باغ ها در پرده هست می کند یوسف تلاش گوشه زندان ما

1 دهن بستن ز آفت‌ها نگهبان است دل‌ها را لب خاموش دیوار گلستان است دل‌ها را

2 به ظاهر گر ز داغ آتشین دارند دوزخ‌ها بهشت جاودان در پرده پنهان است دل‌ها را

3 قناعت کن به لوح ساده چون طفلان ازین مکتب که نقش یوسفی خواب پریشان است دل‌ها را

4 ز خودداری درون دیده مورند زندانی جهان بی‌خودی ملک سلیمان است دل‌ها را

1 از حیات بی وفا یاری طمع داریم ما در نشیب از سیل خودداری طمع داریم ما

2 در گلستانی که خاک از باد سبقت می برد از گل و شبنم وفاداری طمع داریم ما

3 خویش را دیوار نتواند ز بیهوشی گرفت در خراباتی که هشیاری طمع داریم ما

4 رشته طول امل را دام مطلب کرده ایم از ره خوابیده بیداری طمع داریم ما

1 ای ره خوابیده را از نقش پایت بال‌ها از خرامت عالم آسوده را زلزال‌ها

2 دل که از نقش تمنا در جوانی ساده بود شد ز پیری عنکبوت رشته آمال‌ها

3 محو و اثبات جهان در عالم حیرت یکی است فارغ است آیینه از آمد شد تمثال‌ها

4 نوش این محنت‌سرا را نیش‌ها در چاشنی است پرده ادبار باشد سربه‌سر اقبال‌ها

1 اگر چه گریه سرشار من، تر کرد دریا را غنی بی منت نیسان ز گوهر کرد دریا را

2 ز حرف پوچ ناصح شورش سودا نگردد کم کف بی مغز نتواند به لنگر کرد دریا را

3 چه صورت دارد از انشای معنی، کم شود معنی؟ به غواصی تهی نتوان ز گوهر کرد دریا را

4 به چشم هرزه خرجم هیچ دخلی برنمی آید چه حاصل زین که ابر من مسخر کرد دریا را؟

1 متصل گردد فلک را بر یک آیین آسیا از شکست دل نگردد سیر هیچ این آسیا

2 می شود از دل شکستن تیزتر دندان او حیرتی دارم ز دندان سختی این آسیا

3 حرص پیران شد زیاد از ریزش دندان به نان دانه خواهد بیش چون افتد ز کار این آسیا

4 نه همین تنها ز تیغ ماه نو خون می چکد تیغ خونریزی بود هر پره ای زین آسیا

1 ندارد در خور من باده ای گردون مینایی مگر از خون دل لبریز سازم ساغر خود را

2 به دلتنگی چنان چون غنچه تصویر خو کردم که بر روی نسیم صبح نگشایم در خود را

3 ز سربازی درین گلشن چنان خوشوقت می گردم که می ریزم چو گل در دامن گلچین زر خود را

4 مرا این روسفیدی در میان تیره روزان بس که کردم صرف آن آیینه رو خاکستر خود را

1 درنمی آید به چشم از لاغری مجنون ما محمل لیلی بود سرگشته در هامون ما

2 می شود خوشوقت از خلوت دل محزون ما در خم خالی چو می می جوشد افلاطون ما

3 گر چه جای باده، خون در جام ما چون لاله است داغ دارد عالمی را کاسه پر خون ما

4 می گذارد پنجه شیر و بال می ریزد عقاب در بیابانی که جولان می کند مجنون ما

آثار صائب تبریزی

707 اثر از غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی